۱۳۸۸ بهمن ۴, یکشنبه

كودكانه‌هاي صبح‌گاهي

بخش مهمي از معاشرت با بچه در همان دقايق اول صبح انجام مي‌شود كه براي مهد كودك بردن آماده‌اش مي‌كني. وقتي كه با زحمت از خواب بلندش كرده‌اي و بعد او دارد از خواب جالب يا وحشتناكي مي‌گويد كه ديشب ديده، يا در نشاط صبح‌گاهي ايده‌ها و شيطنت‌هايش را پرورش مي‌دهد.


مكالمه‌هايي كه در اين بُدوبُدوهاي دم صبح پيش‌مي‌آيند در نوع خود جالبند. دو نمونه آخر:

[حاضر نيست وقتي از خواب بلند مي‌شود دست‌شويي برود و دست و رو بشويد. مي خواهد اول صبحانه بخورد. بعد بعضي وقتها وسط صبحانه خوردن هم كه باشد اگر كس ديگري به دست‌شويي برود؛]
- بابا من ميخوام برم!
- تو كه داري صبحونه ميخوري
- الان بايد برم
- مگه وقتي بلند شدي نگفتم برو، نرفتي، حالا بايد صبر كني
- نميشه الان ميخوام برم
- چرا همون موقع كه بهت گفتم نرفتي؟ خودت نگفتي ميخوام اول صبحونه بخورم؟
- اِاِاِ ! خب حق انتخاب دارم
- !!!
---------
[دارد صورتش را بعد از صبحانه مي‌شويد. محسن كرامتي هم دارد "تصنيف‌هاي دوران مشروطه" را مي خواند: "گل‌رخان ري بي‌شمارند/ چون وزيرانش كهنه كارند/ جز خيانت كاري ندارند..." مي‌زنم زير خنده]

- براي چي خنديدي بابا؟
- از شعر اين آواز خنده‌ام گرفت
- بابا تو مي‌فهمي اين چي ميخونه؟
- آره دخترم. تو چي، تو ميفهمي؟
- من فقط اولش رو فهميدم
- خب چي گفت؟
- گفت زنشو دوست داره
- آها پس اينطور!
---------------------------------------------------------------
گفتم بعضي شب‌ها كابوس مي‌بيند. متاسفانه در اين فضا و با اين تصاوير، كابوس ديدن احتمالاً حداقل بلايي است كه دارد سر روان بچه‌ها مي‌آيد.
بعضي صبح‌ها كه بيرون مي‌برمش ياد بچه‌هاي زيد مي‌افتم. ياد همسر زيد مي‌افتم كه تنها بايد بار سه فرزند بكشد و بار زندگي. و به چه گناهي؟ و ياد بچه‌هاي ديگران مي‌افتم كه ديگر نيستند...
اين بچه‌ها استحقاق فرداي بهتري دارند. ما هم داشتيم، ما هم حق‌مان كودكي بهتر، وبزرگ‌سالي بهتري بود. اين‌ها شايد به حق‌شان برسند.
نه... اين‌ها بايد برسند!

۱۳۸۸ دی ۳۰, چهارشنبه

با يارانه‌هاي نقدي چه‌قدر پول‌دار مي‌شويد؟

با توجه به [...] اظهارات محمدرضا فرزين سخنگوي طرح تحول اقتصادي كه جمعيت مشمول پرداخت يارانه را 50 ميليون نفر ذكر كرده بود، [...] و با فرض اينكه تمام 50 درصد از يارانه سهم مردم به صورت نقدي پرداخت مي‌شود، [...] اگر دولت حداقل 10 هزار ميليارد تومان از يارانه‌ها را در سال اول آزادسازي كند، براساس قانون 50 درصد اين رقم يعني 5 هزار ميليارد تومان را مي‌تواند به صورت نقدي بين مردم توزيع كند. براين اساس اگر اين رقم را به طور مساوي بين 50 ميليون نفر تقسيم ‌كنيم عدد 100 هزار تومان كه ميزان رقم پرداختي در طول سال به هر نفر است، بدست مي‌آيد. با تقسيم اين رقم بر 12ماه، عدد 8 هزار و 333 تومان بدست مي‌آيد كه رقم پرداختي به هر فرد در ماه خواهد بود البته به شرطي كه به طور مساوي بين همه پرداخت شود.[...] دولت مي‌تواند حداكثر 20 هزار ميليارد تومان را آزادسازي كند و با محاسبات بالا عدد 200 هزار تومان در سال براي هر نفر و 16 هزار 666 تومان در هر ماه براي هر نفر بدست خواهد آمد. [...] اين اعداد در صورتي است كه ميزان پرداخت به همه افراد يكسان باشد كه با توجه به صحبت‌هاي سخنگوي طرح تحول اقتصادي بدين صورت نخواهد بود، به اين معني كه به برخي كه در خوشه اول قرار مي گيرند عدد بالاتر و به كساني كه در خوشه دوم قرار مي گيرند، رقم پايين تري پرداخت مي شود.
هر خانواده 6 نفري، ماهانه 99996 تومان پول گيرشان مي‌آيد. (همين خانواده در خوشه دوم اگر باشند، مي‌شود به عبارت 49998 تومان).

براي اين كه دقيق‌تر بفهميم چه اتفاقي قرار است بيفتد اين محاسبه را هم ببينيم؛

دولت در سال نخست اجرای لایحه هدفمند کردن یارانه ها تصمیم گرفت جمعیت کشور را به سه خوشه تقسیم بندی کند، [...] در خوشه نخست که دهک اول تا چهارم را شامل می‌شود، حدود 30 میلیون نفر، در خوشه دوم دهک‌های پنجم تا هفتم جامعه با 17 میلیون و 600 هزار نفر و در خوشه سوم دهک‌های هشتم تا دهم با 14 میلیون نفر قرار گرفته‌اند. [...] ‌یارانه ها فقط به خوشه اول و دوم پرداخت می‌شود.
[...] درآمد خانواده شش نفری در خوشه یک، کمتر از 473 هزار تومان است، [...] خانوار شش نفره‌ای که درآمدش بین 473 هزار تومان تا 788 هزار تومان است در خوشه دو قرار می‌گیرد و خانوار شش نفره‌ای که بیش از 788 هزار تومان درآمد داشته باشد در خوشه سه قرار می‌گیرد، ضمن اینکه در خوشه یک، درآمد سرانه هر نفر 788 هزار و 381 ریال و در خوشه دو درآمد سرانه هر نفر یک میلیون و 303 هزار و سه ریال است.
اين يعني اگر شما يك خانواده 6 نفره باشيد و پدر، مادر، و فرزند بزرگ هر سه كار گر باشيد و هر سه‌تان هم قرار داد داشته باشيد و در كارگاه‌هايي كار كنيد كه حداقل دستمزد كارگري را به‌تان پرداخت كنند، يعني 263500 تومان در ماه، در مجموع درآمدتان مي‌شود 790500 تومان، آن وقت شما آن‌قدر پول‌دار به حساب آمده‌ايد كه حتي در خوشه دوم هم نيستيد و هيچ يارانه‌ نقدي‌اي به‌تان تعلق نمي‌گيرد.
حال فرض كنيم شما همان خانوده 6 نفره را داشته باشيد كه فقط پدر و مادر كارگر با حداقل دستمزد كار مي‌كنند؛ اين‌بارآن قدر خوش‌بخت هستيد كه با درآمد 527000 تومان در ماه براي شش نفر، در خوشه دوم قرار بگيريد و ماهيانه حدود 50000 تومان يارانه نقدي دريافت كنيد.
اما حساب مخارج‌تان پس از قطع يارانه‌ها چگونه خواهد بود؟ كافي است فقط يك قلم پول برق را در نظر بگيريد. فرض كنيم اين خانواده 6 نفره الان ماهي حدود 5000 تومان پول برق مي‌دهد (من صرفاً دارم از رقمي كه خانواده 3 نفري خودمان مي‌پردازد استفاده مي‌كنم). تخمين قيمت برق بعد از قطع يارانه‌ها چقدر خواهد بود؟ يك تخمين را در اين‌جا بخوانيد (اصل خبر از ايسناست ولي پيدايش نمي‌كنم. بقيه هم نقل كرده‌اند):
سیستانه محمد قاسمی، مسؤول واحد مديريت مصرف انرژي شركت مهندسي آب و فاضلاب كشوربا اشاره به طرح هدفمند کردن یارانه ها، تصریح کرد که با حذف یارانه ها، قیمت برق شاهد افزایش 21 برابری خواهدبود. وی در ادامه تاکید کرد : بايد هر نوع سرمايه گذاري لازم طي دو سال آينده براي كاهش مصرف انرژي صورت گيرد.
با اين تخمين، همين خانواده بايد 105000 تومان پول برق بدهد كه آن تقريباً 50000 تومان نصفش هم نمي‌شود؛ و اين خانواده اگر در خوشه اول باشد - يعني خانواده شش نفره‌اي كه زير 480000 تومان در ماه درآمد دارد و نزديك 100000 تومان قرار است يارانه نقدي بگيرد، احتمالاً مي‌تواند پول برق خود را با پرداخت تمام يارانه نقدي‌اش بدهد.


به اين ترتيب به نظر مي‌آيد اين وعده كه تا سه سال آينده، يعني وقتي طرح حذف يارانه‌ها تكميل مي‌شود، هيچ فقيري نداشته باشيم كاملاً معتبر است. به علاوه ديگر با پولي كه از يارانه‌هاي نقدي گيرتان مي‌آيد حق انتخاب داريد كه هر كاري خواستيد بكنيد. دولت بي‌خود و بي‌جهت پول شما را صرف اين يا آن يارانه نكرده، خواستيد خرج آب كنيد، نخواستيد خرج نان كنيد، نخواستيد دو ماهش را بگذاريد روي هم پول برق ماه قبل را بدهيد. انتخاب با شماست.

۱۳۸۸ دی ۲۷, یکشنبه

حذف يارانه‌ها و سفر به زير خط بقا

در سال 86 پرداخت يارانه ها براي کالاهاي اساسي به چهار هزار ميليارد تومان رسيده اما 10 درصد خانوارهاي ايراني کمتر از نياز غذايي روزانه (2300 کالري) مصرف کرده اند.
... هفته نامه برنامه متعلق به معاونت برنامه ريزي و نظارت راهبردي دولت (سازمان مديريت و برنامه ريزي) گزارشي منتشر کرده که روشن مي‌کند بر مبناي دو هزار کالري (خط فقر مطلق يا بقا) 400 هزار نفر به جمعيت فقير کشور در سال هاي 84 تا 86 اضافه شده است. اين گزارش نشان مي‌دهد جمعيت فقير روستايي از 928 هزار نفر به يک ميليون نفر افزايش يافته است. وضعيت در شهرها نيز به سياق جامعه روستايي است زيرا در سال 86 و در مقايسه با سال 84 حدود 350 هزار نفر به جمعيت فقير اضافه شده است. اين مطالعه که در سال 1387 به سفارش وزارت رفاه و تامين اجتماعي انجام شده، اعلام کرده شکاف درآمدي خانوارهاي روستايي در سال 1384 از 226 هزارم به 243 هزارم افزايش يافته، يعني وضع درآمدي دهک هاي فقير نسبت به برخوردار بدتر شده است. در شهرها نيز همين داستان بوده و شکاف درآمدي بدتر شده به طوري که از 199 هزارم در سال 84 به 231 هزارم رسيد. ارزيابي گزارش حاکي از آن است که در سال 1380 هر فرد در خانواده شهري براي تامين دو هزار کالري نيازمند 29 هزار تومان بود اما براي تامين همين ميزان کالري در سال 1386بايد 98 هزار تومان هزينه کند. بنا بر اطلاعات اين گزارش در سال 1386 ، 9/4 درصد از جمعيت کشور فقير هستند و از فقر رنج مي برند. وضعيت تغذيه و مصرف خانوارهاي ايراني به گونه يي است که در 20 درصد خانوارهاي ايراني کم غذايي مزمن وجود دارد و 15 درصد کودکان دچار سوءتغذيه هستند. اما چرا چنين آمارهايي ارائه شده است؟ تمامي اين آمارها ارائه شده تا نويسنده گزارش هفته نامه برنامه در آستانه حذف يارانه کالاهاي اساسي بر ضرورت پرداخت يارانه ها براي کالاي اساسي تاکيد کند زيرا در شرايطي که دولت براي کالاهاي اساسي يارانه پرداخت مي کند وضعيت تغذيه چنين است واي به آن روزي که پرداخت يارانه متوقف شود. در سال 86 پرداخت يارانه ها براي کالاهاي اساسي به چهار هزار ميليارد تومان رسيده اما10درصد خانوارهاي ايراني کمتر از نياز غذايي روزانه (2300 کالري) مصرف کرده‌اند.


۱۳۸۸ دی ۲۳, چهارشنبه

به ياد زلف نگون‌سارِ شاهدان چمن

به‌یاد زلف نگون‌سار شاهدان چمن
ببین در آینه جویبار گریه بید
...
به‌دور ما که همه خون دل به ساغرهاست
زچشم ساقی غمگین که بوسه خواهد چید، (سايه)
- زچشم ساقی غمگین که بوسه خواهد چید؟
- ز چشم ساقي غمگين، تو بوسه خواهي چيد! ايمان داشته باش!

۱۳۸۸ دی ۱۷, پنجشنبه

روز اعدام

فصيح ياسميني اعدام شد، به تاريخ چهارشنبه 16 دي.  فصيح "۲٨ ساله و اهل روستای هندوانه از توابع شهرستان خوی در استان آذربایجان غربی بوده است." اتهام او ارتباط با پژاك بود و به اين دليل، محارب شناخته شد و اعدام شد.
محاربه؟ امروز بايد ديگر كلمه آشنايي باشد، نه؟ همين امروز، 17 دي، پرونده پنچ نفر از دستگير شدگان عاشورا، آن عاشوراي خونين، با كيفرخواستي مبني بر محاربه به دادگاه انقلاب ارسال شد. تنها اتهامي كه در خبر براي آن‌ها به صراحت ذكر شده، آتش زدن اموال عمومي ست.
...
راستي يادتان هست روزهاي انتخابات را، وقتي ميرحسين موسوي براي سخن‌راني‌هاي انتخاباتي به شهرهاي مختلف مي‌رفت، و دانشجويان او را در برابر پرسش از وقايع دهه شصت و مشخصاً تابستان شصت و هفت مي‌گذاشتند؟ يادتان هست كساني مي‌گفتند پرسش كنندگان آب به آسياب دموكراسي‌ستيزان مي‌ريزند؟ مي‌گفتند اين پرسش‌ها به امروز مربوط نيست؟ مي‌گفتند اين پرسش‌ها به موسوي مربوط نيست؟
پرسش از اعدام مخالفان در آن روز و روزهاي بعد، چه زماني بايد طرح مي‌شد كه به جا باشد؟ ديروز؟ امروز؟ فردا؟ هيچ وقت؟
اين پرسش از چه كسي بايد پرسيده مي‌شد كه به او مربوط باشد؟ احسان فتاحيان؟ مادر فصيح ياسميني؟ كسي كه خواهرزاده‌اش چند ماه بعد در خيابان شادمان به ضرب گلوله شهيد شد؟
...
مي‌بيني، به همه مربوط مي‌شود. هميشه. همين امروز. به همه.

۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه

واكنش‌ها به بيانيه هفدهم موسوي

خواندم كه گروهي از دوستان بيانيه 17 موسوي را "عقب نشيني" خوانده‌اند. من فكر نمي‌كنم اين تعبير درست باشد. زماني كه بيانيه را مي‌خواندم چنين برداشتي نداشتم. بعد كه تعبير و استدلال‌هاي دوستان را ديدم سعي كردم ديدگاهشان را بفهمم شايد حق آن‌جا باشد. با اين همه باز بر نظر اوليه‌ام هستم.
مشكل اصلي دوستان با بند اول پيشنهاد او است (اغلب بدون آن كه اين بند و بندهاي بعدي بر زمينه كليت متن خوانده شود):
اعلام مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه به نوعی که از دولت حمایت‌های غیرمعمول در مقابل کاستی‌ها و ضعف‌هایش نشود و دولت مستقیماً پاسخ‌گوی مشکلاتی باشد که برای کشور ایجاد کرده است. به یقین اگر دولت کارآمد و محق باشد خواهد توانست جواب مردم و مجلس را بدهد و اگر بی‌کفایت و ناکارآمد بود مجلس و قوه قضائیه در چهارچوب قانون اساسی با او برخورد خواهند کرد.
خواست "اعلام مسئوليت پذيري مستقيم دولت" را دوستان به منزله پذيرش "مشروعيت" دولت گرفته‌اند. سواي مسئله عيني مشروعيت دولت، اشاره به وجود يك دولت و مسئول خواستن آن به عنوان نهادي كه با هر منبعي از مشروعيت داراي اختيارات فراوان است، صرفاً معني پذيرش دوفاكتو چنين نهادي است؛ نمونه‌ها خصوصاً در حقوق بين الملل بسيار است. به علاوه اين نخستين بار نيست كه موسوي به‌گونه‌اي از دولت حرف مي‌زند كه "وجود" آن را به رسميت مي‌شناسد. نمونه اخير و آشكار و كاملاً قابل مقايسه آن، زماني بود كه موسوي درباره طرح هدفمند كردن يارانه‌ها و لزوم دخالت مجلس صحبت كرد.


در اردوگاه ديگر اما واكنش‌هاي مهم و سرنوشت‌‌سازي نشان داده شده است.نخستين واكنش از اين دست به بيانيه موسوي، نامه محسن رضايي به رهبر جمهوري اسلامي بود. رضايي بر مبناي همين بند يك از بندهاي پيشنهادي موسوي مي‌گويد كه او از "انكار" دولت آقاي احمدي‌نژاد دست برداشته است.
به نظر من مهم‌ترين واكنش به نامه رضايي، سرمقاله امروز كيهان است كه حسين شريعتمداري نوشته. كيهانِ امروز تيتر نخست خودرا هم به واكنش مجلس به بيانيه موسوي اختصاص داده، اما سرمقاله به نظرم از اين گزارش جدي‌تر است.
بند ششم اين سرمقاله دقيقاً به همين موضوع مورد بحث در بالا مربوط است:
آقاي محسن رضايي براي اين كه بيانيه موسوي را مثبت جلوه دهد! مي‌نويسد «آقاي ميرحسين موسوي از انكار دولت احمدي‌نژاد عقب نشيني كرده است» كه اگر خوش‌بينانه به اين بخش از نامه رضايي نگاه كنيم، بايد از ساده انديشي و كم دانشي ايشان ابراز تأسف كرده و به وي اين مسئله بسيار بديهي را يادآور شد كه اولاً موسوي در جايگاهي نيست كه دولت برخاسته از رأي مردم را بپذيرد يا نپذيرد، وانگهي مگر موضوع فتنه و اهداف فتنه‌گران، دولت احمدي نژاد بوده است كه اكنون از انكار آن عقب نشيني كرده باشند؟ آيا جناب رضايي اين نكته بديهي را نمي‌داند كه «انتخابات» و «تقلب در انتخابات» و «دولت احمدي نژاد» و... فقط بهانه فتنه گران بوده است و سران فتنه آشكارا عليه اسلام، امام و نظام به صحنه آمده بودند. مخالفت با احمدي نژاد و فلان معضل اقتصادي و فلان انتقاد به سياست خارجي و... چه ربطي به حمايت از اسرائيل و آمريكا و بهائيان و منافقين و اهانت به امام حسين(ع) و حضرت امام(ره) و... دارد؟ يعني بعد از اينهمه شواهد و قرائن و اسناد و مواضع خصمانه سران فتنه عليه اسلام و امام و رهبري و انقلاب هنوز آقاي رضايي- با آنهمه ادعاي سياستمداري!- نمي داند كه هدف اصلي فتنه، اسلام و انقلاب و امام(ره) و رهبري بوده و هست؟!
 به نظرم، خطي كه در نقل قول بالا پر رنگ كردم قسمت اصلي جواب به شخص رضايي است، و از آن به بعد، شايد نوعي جواب به همه كساني در اردوگاه راست باشد كه ممكن است بخواهند با استدلالي مشابه ولي نه از راهي كه رضايي اقدام كرده، عمل كنند - راهي كه در ابتداي سرمقاله مورد تخطئه شريعتمداري قرار گرفته.
سرمقاله اخير اگرچه لحن معمول شريعتمداري را دارد، اما به نظرم به دليل موقعيتي كه در آن هستيم، آن را بايد بسيار جدي گرفت. شايد يكي از مهم‌ترين نوشته‌هاي آقاي شريعتمداري در ماههاي اخير باشد.

واكنش ديگري كه به همين اندازه مهم است، مصاحبه فارس با علي اكبر ولايتي است. ولايتي در اين مصاحبه ضمن تاكيد بر استواري جمهوري اسلامي و نشان دادنِ شواهد اين استواري از مسايلي كه در روابط خارجي مي‌گذرد، در واكنش به خواست "وحدت" محسن رضايي گفته است:
توقع بر قراري وحدت با كساني كه در روز عاشورا هتك حرمت كردند يك توقع بي‌جا است زيرا فقط وحدت در چارچوب نظام معنا دارد. [...] كساني كه پاي بند به نظام هستند، اصل ولايت فقيه را نماد نظام مي‌دانند و اساسا ستون خيمه نظام اصل ولايت فقيه است.
اين استدلال با قطعه‌اي كه از شريعتمداري نقل شد هم‌خوان است و نشان از وجود ديدگاه واحدي دارد.

در جناح راست جمهوري اسلامي، سواي محسن رضايي و ديدگاههايي كه مشخصاً او را نفي كرده‌اند - دو نمونه بالا مثلاً - ديدگاه‌هاي ديگري هم احتمالاً موجود است، منتها به وضوح و قوت نمونه‌هاي ياد شده بيان نمي‌شود. مانند حرف‌هاي اخير محمدرضا باهنر.
بايد ديد از اين بزنگاه تاريخي چه بيرون مي‌آيد...

۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه

بيانيه هفدهم موسوي درباره وقايع عاشورا و پس از آن

[با توجه به اين وضع محدوديت احمقانه اينترنتي حاضر، فكر كردم گذاشتن اين بيانيه مهم در اين‌جا ممكن است كمكي به كساني كه مي‌خواهند بخوانند بكند. بيانيه موسوي در انتها حاوي 5 پيشنهاد براي تغيير اوضاع است. پيشنهادها به نظر من بسيار عاقلانه و سياسي تنظيم شده‌اند. اين پيشنهادها را بايد در نقطه مقابل پيشنهادهاي كساني خواند كه ما مردم را "بزغاله‌ي گوساله" مي‌خوانند و در اين تقابل است كه اين پيشنهادهاي پاياني به نظر من معني مي‌يابند. پيشنهادهاي موسوي از ديد من هم كاملاً وفادار به همه آن چيزهايي است كه "مشتركاً" به خاطرش بيش از شش ماه كوشيده‌ايم، و هم  كاملاً از نظر سياسي پيامدگرايانه تنظيم شده‌اند. اين پيشنهادها چيزي نيستند كه در "گفتار" طرف مقابل حرفي بتواند در ردشان بزند، و در عين حال پذيرش و تحقق احتمالي‌شان مي‌تواند در روندي بطئي به "ميانه" و نه "كف" مطالبات مشترك ما بينجامد. پيش بيني اين‌كه با اين پيشنهادها چه برخوردي خواهد شد، به نظر من جاي سخن چنداني ندارد؛ و نكته اساسي ديگر اين است كه كل بيانيه، به نظر من با پيش‌بيني احتمالات مختلف در برخورد با آن تنظيم شده است و اين را در بندهاي پيش از پيشنهادات به خوبي مي‌توان ديد. من متني كه در سايت جرس منتشر شده را نقل مي‌كنم.]

بسم الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ابا عبدالله. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و وال لمن والاکم و عاد لمن عاداکم. فیالیتنی کنت معکم فافوزا فوزا عظیما

همواره به اینجانب و دوستان گفته می شد که اگر شما اطلاعیه ندهید مردم به خیابانها نخواهند آمد و آنان از اعتراضات و مطالبات خود دست برخواهند داشت وآرامش به کشور برخواهد گشت. بنده به عنوان یک همراه جنبش عظیم سبز مردمی با این نظر موافق نبودم و می اندیشیدم که تا اصلاحات لازم با تکیه براصول روشن که می توان آنها را از قانون اساسی استخراج کرد، صورت نگیرد ، آب رفته به جوی باز نخواهد گشت.

برای مراسم عاشورای حسینی علیرغم درخواستهای فراوان، نه جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی اطلاعیه دادند و نه حجت الاسلام و المسلمین خاتمی اطلاعیه صادر کردند و نه بنده و دوستانم. با این وصف یک بار دیگر مردمی خداجوی به صحنه آمدند و نشان دادند که شبکه های وسیع اجتماعی و مدنی که در طول انتخابات و بعد از آن به صورت خود جوش شکل گرفته است، منتظر اطلاعیه و بیانیه نمی مانند. در حالی که مردم نه روزنامه همراه و مشوقی در کنار خود داشتند و نه از صدا و سیما، به عنوان رسانه ای ملی و بی طرف و منصف و عاقل بهره می بردند. باز همه ملت ها و جهانیان شاهد بودند که در میان طوفانی از تهدیدها و تبلیغات و تکفیرها و اهانتها، عزاداران حسینی در این روز مقدس حسین حسین گویان به صورت مسالمت آمیز و بدون شعارهای تند روانه میدانها و مسیرهایی شدند که خود انتخاب کرده بودند و این بار نیز چون دفعات گذشته با اعمال تحریک آمیز مواجه شدند، خشونت های غیرقابل باور چون زیر کردن راهپیمانان، تیراندازی نیروهای لباس شخصی که امروز هویت آنها بر کسی پوشیده نیست و روز بروز پرده از چهره آنان و سرانشان کنار زده می شود، فاجعه ای را آفرید که اثرات آن به این زودی از صحنه سیاسی کشورمان رخت برنخواهد بست.

مشاهده فیلم های تکان دهنده عاشورا نشان می دهد که اگر شعارها و حرکات جاهایی به سمت افراط غیر قابل قبول کشانده می شود، ناشی از به زیر انداختن افراد بی گناه از روی پل ها و بلندی ها، تیراندازی ها و آدم زیر کردن ها و ترورهاست . جالب آنکه در بعضی از این فیلم ها دیده شده است که مردم در پشت چهره نیروهای انتظامی و بسیجی مهاجم برادران خود را می بینند و در شرایط بحرانی و پر از خشم و هیاهوی آنروز سعی می کنند بدانها آسیبی نرسد. اگر صدا و سیما یک جو انصاف و عقل داشت می توانست برای تلطیف فضا و نزدیک کردن مردم به همدیگر گوشه ای از این صحنه ها را نشان دهد. ولی هیهات! جریان روزهای بعد از عاشورا و گسترش دستگیریها و دیگر تمهیدات دولتی نشان می دهد که مسئولان اشتباهات گذشته را این بار در وسعت بیشتر تکرار می کنند و آنها می اندیشند سیاست ارعاب تنها راه حل است.

گیرم که چند روز با دستگیریها ، خشونت ها ، تهدیدها و بستن دهان روزنامه ها و رسانه ها سکوت برقرار گردید، تغییر قضاوت مردم را نسبت به نظام چگونه حل می کنید؟ تخریب مشروعیت را چگونه جبران می نمائید؟ نگاه ملامت آمیز و متعجب همه جهانیان از این همه خشونت یک دولت به ملت خود را چگونه تغییر می دهید؟ با مشکلات بر زمین مانده اقتصادی و معیشتی کشور که به دلیل ضعف مفرط دولت روزبروز وخیم تر می شود چه می کنید؟ با چه پشتوانه ای از کارآمدی و انسجام ملی و سیاست خارجی موثر، سایه قطعنامه ها و امتیازخواهی های بیشتر را در سطح بین الملل از سر کشور و ملتمان دور می کنید؟

اینان می اندیشند با عقب راندن نخبگان و روشنفکران و دانشگاهیان و فعالان از صحنه سیاسی خواهند توانست بدون پرداختن ریشه ای به مسائل امروز کشور به دیروز قبل از انتخابات برگردند؟ اما کسانی که تاریخ را خوانده اند و کمی با ماهیت پیچیده جوامع آشنایی دارند می دانند که این تفکر ناشی از یک توهم واقع گریز و پناه بردن به رویکردهای کم عمق و گول زننده است .

بنده به صراحت و روشنی می گویم فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد . سخنان روز چهارشنبه میدان انقلاب و قبل از آن نماز جمعه هفته پیش دانشگاه که توسط چهره های منتسب به نظام ایراد گردید، نتایج هر نوع اقدام تروریستی را مستقیما به سمت کانون نشانه خواهد رفت و گره مشکل بحران کنونی را نا گشودنی خواهد ساخت. گوساله و بزغاله خواندن بخش عظیمی از جامعه و خش و خاشاک نامیدن آنان و مباح کردن خون عزاداران حسینی فاجعه ای است که هم اکنون توسط افرادی مشخص و صدا و سیما در جامعه رخ داده است. این چه سخنرانی است که از تریبون دولتی مردم را به جنگ با یکدیگر دعوت می کند و یک عده را حزب الله می نامد و عده ای دیگر را حزب الشیطان؟ بارها در یک سخنرانی کوتاه اعلام می کند مردم توجه کنید جنگ است! آیا این سخنان دعوت به جنگ و شورش داخلی نیست ؟ با توجه به استفاده از اصطلاحات مذهبی و اشاره به آیات و روایات ، این مراجع عظام و روحانیون فاضل هستند که می توانند بگویند با این گونه اشخاص چه می توان کرد؟

آنچه به بنده به عنوان یک فرد کوچک این جامعه مربوط می شود استقبال از هر هجمه ای در راه اسلام و کشور عزیزمان است و سخنان چند روز اخیر بنده را به یاد کلام امام رحمه الله علیه می اندازد که " بکشید ما را ، ما نیرومند تر می شویم". بنده ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.

بنده به صراحت می گویم تا وجود یک بحران جدی در کشور به رسمیت شناخته نشود، راهی برای خروج از مشکلات و مسائل پیدا نخواهد شد. عدم اذعان به بحران ، توجیه گر ادامه راه حل های سرکوبگرانه خواهد شد. اذعان به وضعیت بحرانی می تواند راه حل را نه در سرکوب که بر سر آشتی ملی قرار دهد . تهمت بی دینی و همراهی با قدرتهای بیگانه مستکبر و افراد بدنام و جریانهای منحوسی چون منافقین به فرض آنکه به حذف فیزیکی تعدادی از خدمتگزاران اسلام و مردم منتهی شود ناشی از چشم بستن به ماهیت مشکلات ملی کشور است. من به عنوان یک دلسوز می گویم منافقین با خیانت ها و جنایت های خود مرده اند، شما برای کسب امتیازهای جناحی و کینه ورزی آنها را زنده نکنید .

من لازم می دانم قبل از آنکه راه حل خودم را برای خروج از بحران مطرح سازم ، برهویت اسلامی و ملی و مخالف سلطه بیگانگان و وفادار به قانون اساسی ما و جنبش سبز تاکید نمایم. ما پیروان اباعبدالله حسین علیه السلام هستیم. ما شیفتگان حریتی هستیم که منادیش آن امام مظلوم بود . ما پیرو کسی هستیم که در قلمرو وسیع اسلامی ربودن خلخالی از پای یک زن را برنمی تابید. ما معتقد به تفسیر رحمانی از اسلام هستیم که انسانها را یا هم کیش هم می دانند و یا همسانانی در خلقت. نگاهی که بر کرامت ذاتی انسان باور دارد و برنمی تابد که ضارب او در زندان با غذایی جز شبیه غذای او نگهداری شود و یا مورد شکنجه و امثال آن قرار گیرد.

بنده و دوستان عزیزم که امروز بسیاری از آنها در زندانها محبوس هستند پای بندان سرسخت استقلال کشور هستیم و از اینکه بازار اسلامی ما تبدیل به یک بازار مکاره برای کالاهای بیگانه شده است رنج می بریم. ما به شدت با فساد موجود که ناشی از سیاستهای سوء و عدم تدبیر است مخالفیم. ما می گوئیم نهاد بزرگ و تاثیر گذاری چون سپاه اگر هر روز چرتکه بیاندازد که قیمت سهام چقدر بالا و پائین رفته نمی تواند از کشور و منافع ملی آن دفاع نماید؛ هم خود به فساد کشیده می شود و هم کشور را به فساد می کشاند . ما می گوئیم و حاضریم در مباحثات نشان دهیم که امروز منافع و حقوق مستضعفان و کارگران و کارمندان و سایر اقشار ملت در یک فساد بزرگ در حال غرق شدن است . جنبش سبز مخالف دروغ است و آنرا آفتی خانمان برانداز برای کشور می داند و از اینرو دروغ های سیاسی و امنیتی و اقتصادی و فرهنگی و امثال آنرا خطری بزرگ برای کشور می دانیم.

ما یک دولت و نظام صادق و رئوف و با شفقت و مبتنی بر آراء مردم می خواهیم که به تنوع آراء و عقاید مردم نه به شکل تهدید که بلکه بصورت یک فرصت نگاه کند. ما سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم، تفتیش عقاید، تجسس، بستن روزنامه ها و محدود کردن رسانه ها را مخالف دین مترقی و رهایی بخش خود و مخالف قانون اساسی برآمده از این دین می دانیم. ما ضایع کردن یک ریال از بیت المال را در جهت اهداف باندی و جناحی حرام می دانیم و می گوئیم که سند چشم انداز ملی بیست ساله که به تایید همه ارکان نظام رسیده است امروز به یک ورق پاره بی ارزش تبدیل شده است. ما هشدار می دهیم که رقیبان بزرگی در منطقه با رشدهای اقتصادی دو رقمی در حال ظهور هستند و روز به روز قوی تر می شوند . درحالیکه ما متاسفانه از دادن یک بودجه سالانه و نگهداشتن حسابهای ذخیره ارزی و امانت در سپرده های مردم و پاسخگویی در مقابل دیوان محاسبات عمومی و مجلس شورای اسلامی عاجز هستیم .

ما نه آمریکایی هستیم و نه انگلیسی . تا حال نه کارت تبریکی برای روسای کشورهای بزرگ فرستاده ایم و نه امید یاری آنها را داریم و می دانیم با اصالت قدرت در روابط بین اللمل هر کشور به دنبال منافع ملی خود است و ما بیزار از کسانی هستیم که بر عرف و اعتقادات دینی و ملی ملت خود احترام نمی گذارند . و مضحک است که بما تهمت اهانت به قرآن ، عاشورای امام حسین یا پاره کردن عکس حضرت امام قدس سره زده شود . مسلما حرمت شکنی اگر در روز عاشورا صورت گرفته باشد مورد تایید ما نیست، اما بدترین نوع حرمت شکنی را کشتن بندگان بیگناه و عزادار در روز عاشورا و در ماههای حرام می دانیم .

اما من برآنم که راه حل مشکلات پیش آمده و بحران موجود چنین است؛ وضعیت کشور امروز چون رودخانه خروشان و عظیمی است که سیلابهای تند و حوادث گوناگون باعث طغیان و گل آلود شدن آن شده است . راه آرام کردن این رودخانه بزرگ و روشن ساختن و زلال کردن آب آن در یک اقدام سریع و عاجل امکان پذیر نیست . اندیشیدن باین گونه راه حلها که عده ای توبه کنند و عده ای معامله کنند و بده و بستانی صورت گیرد تا این مشکل بزرگ حل شود عملا به بیراهه رفتن است .

بنده راه حل را در روانه ساختن نهرها و چشمه هایی از آب روشن و شیرین به بستر این رودخانه می دانم که بتدریج و طی یک فرآیند تدریجی کیفیت آب و وضع رودخانه را تغییر دهد . و نیز اعتقاد دارم که هنوز دیر نشده است و نظام ما آن قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن یک نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت به همه ملت و اقشار آن این مهم را بانجام برساند . بنده تعدادی از این راه حلها را که چون نهرها و چشمه هایی از اب روشن می تواند فضای ملی را تحت تاثیر قرار دهد و اوضاع را به سمت بهبود ببرد، بیان می کنم :

1- اعلام مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه به نوعی که از دولت حمایت های غیرمعمول در مقابل کاستی ها و ضعف هایش نشود و دولت مستقیما پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور ایجاد کرده است . به یقین اگر دولت کارآمد و محق باشد خواهد توانست جواب مردم و مجلس را بدهد و اگر بی کفایت و ناکارآمد بود مجلس و قوه قضائیه در چهارچوب قانون اساسی با او برخورد خواهند کرد .

2- تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز برای انتخاباتها به نوعی که اعتماد ملت را به یک رقابت آزاد و منصفانه و بدون خدعه و دخالت قانع سازد . این قانون باید شرکت همه ملت را علیرغم تفاوت در آراء و اندیشه ها تضمین کند و جلوی دخالت های سلیقه ای و جناحی دست اندرکاران نظام را در همه سطوح منتفی سازد . مجالس اولیه انقلاب می تواند به عنوان الگویی مورد توجه قرار گیرند .

3- آزادی زندانیان سیاسی و احیاء حیثیت و آبروی آنها . بنده یقین دارم که این اقدام نه به ضعف که به درایت نظام تعبیر خواهد گشت . و نیز آگاهیم که جریانهای سیاسی منحطی با این راه حل مخالف هستند .

4- آزادی مطبوعات و رسانه ها و اجازه نشر مجدد روزنامه های توقیف شده جزء ضروریات روند بهبود است . ترس از آزادی مطبوعات باید از بین برود و تجربیات جهانی در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد . گسترش کانال های ماهواره ای و اهمیت یافتن آنها و تاثیرگذاری قاطع این رسانه که بخوبی ناکافی بودن روش های قدیمی و محدودیت صدا و سیما را می رساند . پارازیت ها و محدودیت های اینترنتی می تواند برای مدت کوتاهی اثرگذار باشد . تنها راه چاره داشتن رسانه هایی متنوع و آگاه و آزاد در داخل کشور است . آیا زمان آن نرسیده است که با اقدامی شجاعانه و ناشی از اعتماد به متفکران و نیروهای خلاق جامعه ، نگاهها را از آنسوی مرزها به شکوفایی خلاقیت سیاسی و فرهنگی و اجتماعی داخلی برگردانیم ؟

5- برسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی و تشکیل احزاب و تشکل ها و پایبندی به اصل 27 قانون اساسی . اقدام در این زمینه که می تواند با درایت و همکاری همه علاقمندان به کشور صورت گیرد در طول چند ماه می تواند فضایی توام با دوستی و محبت ملی را جایگزین در گیری سازمان بسیج و نیروهای امنیتی با مردم و یا درگیری مردم با مردم نماید .

به بندهای فوق پیشنهادات دیگری نیز می توان اضافه کرد . به نظر بنده حتی یک جوی کوچک زلال در این بین می تواند مغتنم باشد . ضرورتی ندارد همه بندها با هم شروع شود . مشاهده عزم در این راه بروشنی افق کمک خواهد کرد . و کلام آخر آنکه همه این پیشنهادات بدون نیاز به توافق نامه و مذاکره و داد و ستدهای سیاسی و از موضع حکمت و تدبیر و خیرخواهی می تواند اجرایی شود