ظاهراً قرار است در ايستگاههاي مترو پليس مستقر شود و تا حال در 30 ايستگاه هم شده. و باز هم ظاهراً قرار است در واگنهاي مخصوص زنان، پليس زن مستقر شود. از جمله وظايف پليس زن هم قرار است برخورد با زنان دستفروش باشد
روزنامه سرمايه گزارشي در اين مورد دارد؛
گزارش را در اينجا ميتوانيد بخوانيد. من تنها پرسشي كه دارم اين است كه برادران و خواهران عدالت محور و عدالت طلب و غيره، با كدام روانشناسي همه اين چيزها را با خوشحالي و اعتماد به نفس ميبينند و ميگذرند و حتي به حساب موفقيتهاي برادرانشان در خدمت به اسلام و مسلمانان مي گذارند؟
زناني كه مجبورند در واگنهاي زنانه مترو (يعني دور از مزاحمت همه جاگير مردان) دستفروشي كنند، چه خطري براي چه كسي دارند؟ عامل آمريكا هستند؟ اصلاحطلب آمريكايي هستند؟ ماركسيست هستند؟ ليبرال هستند؟ فمينيست هستند؟ با انرژي هستهاي و پيشرفتهاي نانو تكنولوژيك و غيره و غيره مخالفت كردهاند؟ ادعا كردهاند فناوري هستهاي يك فناوري ضد دموكراتيك است؟ امنيت كدام ملت را به خطر انداختهاند؟ عليه كدام نظام تبليغ كردهاند؟ از ان يي دي پول گرفتهاند تا براندازي كنند؟ اين "مستضعفان" پس ديگر چه كساني هستند كه شما از آنها تفقد ميكنيد و دست حمايت بر سرشان ميكشيد از همان موضع پدرانهتان؟
***
هر وقت درمورد دستفروشي حرف به ميان ميآيد ياد كتاب خوب آصف بيات ميافتم؛ سياستهاي خياباني كه به فارسي هم ترجمه شده - اسدالله نبوي چاشمي مترجم است و نشر شيرازه هم منتشرش كرده
روزنامه سرمايه گزارشي در اين مورد دارد؛
بيشتر زنان دستفروش در مترو زنان سرپرست خانوار هستند. يكي از آنها با التماس ميگويد: از ما گزارش ننويسيد. صاحبان مترو رحم ندارند. به فكر ما بيچارهها نيستند. ميدانم كه دستفروشي در مترو كار درستي نيست و در هيچ جاي دنيا رواج ندارد [استيصال بيپناهي كه از پيش خود را محكوم ميداند، ميبينيد؟] اما من چارهاي ندارم اما شوهرم درآمدي ندارد و اگر من كمك خرجش نشوم چگونه خرج كرايهء خانه و مايحتاج خانه را تامين كنيم؟او در حالي از قطار خارج ميشود كه كيسههاي پر از لباس را زير چادر مشكياش مخفي ميكند
گزارش را در اينجا ميتوانيد بخوانيد. من تنها پرسشي كه دارم اين است كه برادران و خواهران عدالت محور و عدالت طلب و غيره، با كدام روانشناسي همه اين چيزها را با خوشحالي و اعتماد به نفس ميبينند و ميگذرند و حتي به حساب موفقيتهاي برادرانشان در خدمت به اسلام و مسلمانان مي گذارند؟
زناني كه مجبورند در واگنهاي زنانه مترو (يعني دور از مزاحمت همه جاگير مردان) دستفروشي كنند، چه خطري براي چه كسي دارند؟ عامل آمريكا هستند؟ اصلاحطلب آمريكايي هستند؟ ماركسيست هستند؟ ليبرال هستند؟ فمينيست هستند؟ با انرژي هستهاي و پيشرفتهاي نانو تكنولوژيك و غيره و غيره مخالفت كردهاند؟ ادعا كردهاند فناوري هستهاي يك فناوري ضد دموكراتيك است؟ امنيت كدام ملت را به خطر انداختهاند؟ عليه كدام نظام تبليغ كردهاند؟ از ان يي دي پول گرفتهاند تا براندازي كنند؟ اين "مستضعفان" پس ديگر چه كساني هستند كه شما از آنها تفقد ميكنيد و دست حمايت بر سرشان ميكشيد از همان موضع پدرانهتان؟
***
هر وقت درمورد دستفروشي حرف به ميان ميآيد ياد كتاب خوب آصف بيات ميافتم؛ سياستهاي خياباني كه به فارسي هم ترجمه شده - اسدالله نبوي چاشمي مترجم است و نشر شيرازه هم منتشرش كرده
۷ نظر:
خيلي مي بخشيد، ولي اين موضوع دردناکي که عنوان کرديد، چه ربطي به آن موضوعات ديگر دارد. اينکه يک زن براي امرار معاش مجبور مي شود در مترو به دست فروشي بپردازد، براي مثال چه ربطي به استاد دانشگاهي دارد که با پيوستن به ان يي دي با چشم باز به اهداف امپراتوري کمک مي کند؟ راستش ما از يک عده هوچي انتظار داشتيم که موضوعات را اينطوري به هم ربط دهند، ولي از شما که از طبقه روشنفکر آنهم از نوع چپي هستيد اين انتظار را نداشتيم
امین قضایی ، روشنفکر جوان چپ بازداشت شد
Be aan zane dast foroosh begooyeed ke dar bazi jahaye doniya dastforooshi dar metro ravaj darad, masalan Mexico.
من به سهم خودم ممنونم از تو كه همچين اتفاقي رو نوشتي تا جامعمون رو بيشتر بشناسيم ... واقعا تلخ بود... .
این روش استدلال از شما بعید است استاد. این مساله یک بحث مدیریت شهری و اجتماعی است و مدخل سیاسی ندارد. خیلی عوض شدید اخوی
be hooshyaar:
vaghti ke dowlat bedun-e dar nazar gereftan-e saakhtaare ejtemaa'i, hattaa bedun-e hoshdaar-e ghabli baa niruye police be mowzu'-e "modiriyyat-e shahri" vaared mishavad, be gomaan-e man madkhal kaamelan siaasi mishavad.
به من گفتند بر گور این مرز و بوم گریه نکن
مرده ای در آن نیست
سر گور خودم گریه می کنم
ارسال یک نظر