۱۳۸۶ شهریور ۴, یکشنبه

هوگو چاوس/ اينياتسيو رامونه


ترجمه: محمد زاهدي

از لوموند ديپلماتيك، اوت 2007

شمار کمي ازحکم‌رانان دردنيا به اندازه آقاي هوگوچاوس رئيس جمهوري ونزوئلا، هدف کارزارتخريبي تا اين حد کينه‌توزانه قرارگرفته‌اند. دشمنان وي در استفاده از هيچ وسيله‌اي ترديد نکرده‌اند: کودتا، سازمان‌دهي اعتصاب در صنعت نفت، فرار دادن سرمايه‌ها، اقدام به سوء قصد، .... در امريکاي لاتين، چنين ستيزه‌جوئي وعنادي از زمان حملات واشينگتن عليه آقاي فيدل کاسترو تاکنون ديده نشده بود. پيش پا افتاده‌ترين افتراها توسط مراکز جديد تبليغات و شايعه‌سازي مانند ناشنال اندومنت فوردموکراسي، فريدم هاوس و غيره که از لحاظ مالي توسط دولت پرزيدنت ايالات متحده جرج دبليوبوش پشتيباني مي‌شود درباره آقاي چاوس پخش مي‌گردد. اين دستگاه اتهام‌زني که دارای امکانات مالي نامحدود است، مراکز رسانه‌اي(ازجمله نشريات مرجع) وسازمان‌هاي دفاع ازحقوق بشررا که به نوبه خود درخدمت مقاصد تاريک ومرموزقرارمي‌گيرند، بازي مي‌دهد. و گاه نيزاتفاق مي‌افتد(اين ديگر ورشکستگي سوسياليسم است) که صداي چپ سوسيال دموکرات نيز به اين گروه هم‌سرايان افترا‌زني، بپیوندد.

چرا اين همه کينه ؟ درزماني که سوسيال دموکراسي دراروپا با يک بحران هويت رو به روست، به نظرمي‌رسد که شرايط تاريخي مسئوليت رهبري بازآفريني چپ را درمقياس بين المللي به آقاي چاوس واگذارکرده باشد. درحالي که درقاره کهن ساختمان اروپا هرنوع جاي گزيني(آلترناتيو) را براي نوليبراليسم غيرممکن کرده است، دربرزيل، آرژانتين، بوليوي و اکوادور، تجربه‌هائي که اميد آزاد‌سازي فرودست‌ترين افراد جامعه را زنده‌نگه مي‌دارد، با الهام‌گيري از نمونه ونزوئلا، به مرحله اجرا درمي‌آيد .

ازاين نقطه نظر، کارنامه آقاي چاوس چشمگيراست. و بنابراين قابل درک است که درده‌ها کشورفقير، وي به مرجعي گريزناپذير تبديل شده باشد. آيا او، درعين احترام وسواس‌گونه به دموکراسي و آزادي‌ها [١]، ملت ونزوئلا را برشالوده‌اي نوين – که توسط قانون اساسي جديدي که مداخله مردمي را در تغييرات اجتماعي تضمين مي‌کند مشروعيت يافتهدوباره بنياد ننهاده است؟ آيا به قريب پنج ميليون حاشيه‌نشين شهري بدون مدارک شناسائي (ازجمله بوميان سرخ پوست)، حيثيت وشرف شهروند بودنشان را بازنگردانده است؟ آيا کمپاني نفت پترولئوس را که يک شرکت سهامي بود دوباره در دست نگرفته است؟ آيا مهم‌ترين شرکت مخابرات کشور را از چنگ بخش خصوصي رها نکرده و در خدمت عموم قرار نداده است؟ و به همان صورت کمپاني برق کاراکاس را؟ آيا ميادين نفت خيز اورنوکوئه را ملي نکرده است؟ وسرانجام آيا بخشي ازدرآمد نفت را براي به‌دست آوردن خودمختاري عملي دربرابرنهادهاي مالي بين‌المللي وبخش ديگر آن را براي سرمايه‌گذاري دربرنامه‌هاي اجتماعي صرف نکرده است؟

بيش ازسه ميليون هکتارزمين کشاورزي بين روستائيان توزيع شده است. ميليون‌ها بزرگ‌سال و کودک باسواد شده‌اند. هزاران درمان‌گاه در محله‌هاي مردمي احداث شده است. ده‌هاهزار نفر از مردم فاقد امکانات مالي که به بيماري‌هاي چشمي مبتلا گرديده بودند به گونه‌اي رايگان مداوا شده‌اند. به فرآورده‌هاي خوراکي پايه‌اي، ازطرف دولت يارانه تعلق مي‌گيرد و به اقشارآسيب‌پذير با بهائي ارائه مي‌شود که ٤٢ درصد ازبهاي بازارارزان‌تراست. مدت زمان کار درهفته از ٤٤ ساعت به ٣٦ ساعت کاهش يافته درحالي که حداقل دستمزد به ٢٠٤ يورو درماه – که بالاترين مقدار درامريکاي لاتين، به استثناي کاستاريکا‌ست – افزايش يافته است .

نتيجه تمام اين تصميمات به قرار زيراست: بين سال‌هاي ١٩٩٩ و ٢٠٠٥، فقر از ٨/٤٢ درصد به ٩/٣٧ درصد [٢] کاهش يافته است. درحالي که نسبت درصد آن بخش از اهالي که در چارچوب اقتصاد غير رسمي زندگي‌شان را مي‌گذراندند، از ٥٤ به ٤٠ سقوط کرده است. درپرتو اين پس رفت فقر، طي اين سه سال اخير، ميانگين رشد اقتصادي امکان يافته به ١٢ درصد در سال برسد – که جزو بالاترين نرخ‌هاي رشد دردنياست– با احتساب اين که نرخ مصرف با افزايش ١٨ درصدي [٣] درسال محرک آن نيز مي‌باشد .

دربرابر چنين کارنامه‌ای، تازه با ناديده گرفتن دست‌آوردهاي سياسي بين‌المللي، آيا مي‌بايد از اين که پرزيدنت هوگوچاوس براي ارباب‌هاي دنيا و نوچه‌هايشان مردي است که بايد از پاي درآورده شود، شگفت زده شويم؟

----------------------------------------------------------------

پا‌نويس‌ها

١- شايعات پخش شده درباره راديو کاراکاس تلويزيون مورد تکذيب قرار گرفته است. اين ايستگاه ازروز ١٦ ژوئيه امسال برنامه‌هاي خود را توسط کابل و از طريق ماهواره از سر گرفته است.

٢- مرکز پژوهش اقتصادي و سياسي ، واشينگتن دي سي، ماه مه ٢٠٠٦ در مقاله : Poverty rates in Venezuela, getting numbers right

٣- بيزنس ويک، نيويورک ٢١ ژوئن ٢٠٠٧

هیچ نظری موجود نیست: