خانه نشستهام و مشغول كار كردن؛ خواندن و يادداشت كردن؛ كار "نوشتاري" يعني. بالاخره موضوع نوشتن برايم واضح ميشود و ميآيم پاي اينترنت تا كمي بگردم ببينم اصلاً چه چيزي در ادبيات ماجرا پيدا ميشود. از جمله چيزهايي كه پيدا ميكنم مقاله توني كليف است
ميخواهم ببينم سواي عنوان، چهقدر مربوط است كه ميفهمم فيلتر است! يعني ابتكار به خرج دادهاند و اصلاً
marxists.org
را فيلتر كردهاند! آزار داريد زحمت ما را زياد ميكنيد!؟
بايد ابتكاراتتان را به دوستتان چاوز تبريك بگوييم. خصوصاً الان كه دست در كار ساختن استالينيسم قرن 21 شده؛ وقوع دوم بهمثابه كمدي
ميخواهم ببينم سواي عنوان، چهقدر مربوط است كه ميفهمم فيلتر است! يعني ابتكار به خرج دادهاند و اصلاً
marxists.org
را فيلتر كردهاند! آزار داريد زحمت ما را زياد ميكنيد!؟
بايد ابتكاراتتان را به دوستتان چاوز تبريك بگوييم. خصوصاً الان كه دست در كار ساختن استالينيسم قرن 21 شده؛ وقوع دوم بهمثابه كمدي
۷ نظر:
if you don't have access to your desired sources even with anti-filters, just let me know I can Email them for you!
سلام
ظاهرا تمامی جهان آزاد و بخصوص آمریکای لاتین و جنوبی آزاد و گل و بلبل که بهشت برین هستند و مملو از دمکراسی در معرض خطر چاوز، این غول وحشتناک و بی شاخ و دم قرار گرفتهاند.
حتی شنیدستم که دختران باکره ایرانی را گویا میبرند سفارت ونزوئلا و ...
استالین! خدا به ما و همه رحم کند. باید بجنبیم تا دیر نشده! خدا پدر این بیبیسی را بیاکرزد که بهمون ندا را داد.
اسد
مرد باراني عزيز؛ ممنون از لطف شما، فعلاً كه دسترسي دارم خوشبختانه.
آقاي اسد عزيز؛ به نظرم اگر چيزي در خطر باشد، كه هست، نه آن به اصطلاح جهان آزاد است و نه آن اشاره ديگر شما كه متوجهش نميشوم؛ خطري متوجه اميدي است كه مردم ونزئلا و آمريكاي لاتين به اين ايده رهايي بخش بستهاند. و حالا دارد با ميل به تمركز قدرت اين آقاي نظاميگرا رو به ابهام ميرود. و گيرم كه خبر را از بيبيسي نقل نميكردم و به جاي ديگري لينك ميدادم؛ فرقي ميكرد؟ و راستي به نظر شما مشي آقاي چاوز هيچ مشكلي ندارد و ايراد در نگاه من است؟ ممنون ميشوم برايم توضيح بيشتري بدهيد بلكه بفهمم چه اشتباهاتي مي كنم
معظمی عزیز،
چاوز طبعا بدون ایراد نیست. احتیاجی حتی به دانستن نظامی بودن او برای تایید این مدعا نیست. ولی در عین حال ساده کردن قضایا هم خیلی دلچسب نیست.
جنبشهای اجتماعی در جهان سوم با مشکلاتی دست به گریبان هستند. این مشکلات از یکسو ساختاریست و ریشه داخلی دارد و از سوی دیگر مستتر در نظام اقتصادی/ نظامی جهانی و جایگاه این کشورها در آن نظام است. تاکنون تلاش جنبشهای اجتماعی جهان سومی برای حل موفقیت آمیز این مشکلات راضی کننده نبوده و آنان را اغلب به این گونه کوره راها انداخته است.
تاکنون گویی راهی برای نیافتادن به این چالهها در عین حفظ خود (که در طبیعت هرنوع سیستمی است) پیدا نشده. آنها نیز که وعده برآوردن این امید را میدادند در کودتاهای رنگی و یا غیر رنگی خفه شدهاند و نمیتوان به قطعیت گفت که نتیجه نهایی چه میتوانست باشد و به کجا میرسیدند. سالگرد کودتای بیستوهشت مرداد هم نزدیک است!
راستش من هم نمیدانم، شاید باید دل به انقلاب جهانی ویا لااقل انقلاب در کشورهای صنعتی پیشرفته ببندیم تا مناسبات اقتصادی حاکم برهم بخورد و فعلا مردم کشورهای توسعه نیافته را به صبر دعوت کنیم؟
نه شخصیت خودمحور کاسترو میتواند به تنهایی مسبب وضعیت کوبا باشد و نه چاوز نظامی تمرکز طلب مسبب در کوره راه افتادن ونزوئلا! سوال واقعی و جامعه شناسانه باید این باشد که چرا و چطور؟
تاثیر چه نیروهای داخلی و یا خارجی است که این جنبشها را به این سمت و سو سوق میدهد. انتقادی که بدون نام بردن از آن مسبب اصلی و شرایط زاینده این عملکردها بشود تنها باعث سردرگمی و بدون فایده ماندن نقد میگردد.
و البته بخشی از همان شرایط نامناسب و به بیراهه برنده نیز جنگ تبلیغاتی و رسانهای سرمایهداری بر علیه این جنبشها است. باور کنید که آن مطلب راجع به دختران ایرانی در سفارت ونزوئلا را در یکی از سایتها خواندم!
اسد عزيز؛ ممنون از توضيح و توجه شما
علی معظمی عزیز
در مورد چاوز به جای استالینیزم چیز بهتر و مناسبتری می توان گفت
بهتر است بگویی گلیسم قرن 21
کاری که چاوز دارد می کند را عیناً ژنرال دوگل بعد از جنگ انجام داد. یعنی قانون اساسی فرانسه را طوری تغییر داد که اولاً رئیس جمهور صاحب اخیارات بی شمار شد برخلاف تمام جمهوری های قبلی فرانسه، دوماً مدتش هفت سال شد، دقیقاً مثل مورد چاوز و همانطور هم نامحدود. یعنی کسی می تواند هنوز هم طبق قانون اساسی فرانسه هرچند بار که خواست در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند. یعنی همین تغییری که چاوز می خواهد بدهد. تازه دوگل دوبار قانون اساسی را تغییر داد و سومین رفراندوم را هم برگزار کرد ولی رای نیاورد. عملاً هم رئیس جمهور مادام العمر بود و آن یک سال آخر را هم خودش استعفا داد.
در زمان دوگل فرانسه فقط دو کانال تلوزیونی داشت که هر دو هم دولتی بود
ونزوئلا تعداد بسیار بیشتری کانال تلوزیونی دارد و فقط یکی از آنها دولتی است
شارل دوگل بعد از جنگ قرارش با انگلیس و آمریکارا دبه کرد و به هندوچین استقلال نداد و در واقع آغاز گر جنگ ویتنام شد با آن همه افتضاح. از طرفی هم موجب کشته شدن یک میلیون الجزایری شد. هیچکدام از این کارها را چاوز نکرده است و اصلاً نمی تواند بکند. بنابراین به نظر من مقایسه چاوز با استالین فقط از سر عصبانیت و ناراحتی از دست احمدینژاد ممکن است بوده باشد. من توصیه می کنم شما که آدم اهل فضلی هستی عنان قلم را به دست احساسات ندهی
در مورد عصبانيت حق با شماست. اگر چه من نسبت به چاوز دلايل بيشتري از مراوداتش با احمدينژاد براي عصباني بودن دارم؛ اما درست ميگوييد كه در هر حال نبايد اينگونه نوشت. ممنونم
ارسال یک نظر