در پست قبلي كه درباره اعتصاب كارگران نيشكر هفت تپه نوشته بودم يك اشتباه فاحش كرده بودم كه محمد مروتي عزيز در كامنت همان پست متذكر شده. در واقع من در مصاحبه نماينده شوش دانيال عبارت "نياز كشور به واردات شكر 400 هزار تن است" را به اشتباه اينطور فهميدهام كه انگار "نياز مصرفي كشور 400هزار تن شكر" است. در حالي كه درستش همان است كه فاصله توليد داخلي تا ميزان مصرف، 400 هزار تن است؛ يعني اگر علاوه بر توليد داخلي، اين مقدار شكر وارد كنيم در حد مصرف داخل شكر خواهيم داشت
خب اينجا ضريبها خيلي تفاوت ميكند؛ ظاهراً نياز مصرفي كشور 1 ميليون و نهصد هزار تن است و بنابه آماري كه نماينده شوش داده بيش از ميزان مصرف داخلي در سال گذشته فقط واردات داشتهايم؛ باز هم يعني ورشكستگي توليد داخل
در همين زمينه بخوانيد: نامه ديروز كارگران نيشكر هفت تپه به سازمان جهاني كار
در ضمن، در اين نامه گفته شده كه شركت دولتي است؛ بنابر اين آن بخشي هم كه در مورد خصوصيسازي آن در سال 1382 از راديو فردانقل كرده بودم مشكل دارد
خب اينجا ضريبها خيلي تفاوت ميكند؛ ظاهراً نياز مصرفي كشور 1 ميليون و نهصد هزار تن است و بنابه آماري كه نماينده شوش داده بيش از ميزان مصرف داخلي در سال گذشته فقط واردات داشتهايم؛ باز هم يعني ورشكستگي توليد داخل
در همين زمينه بخوانيد: نامه ديروز كارگران نيشكر هفت تپه به سازمان جهاني كار
در ضمن، در اين نامه گفته شده كه شركت دولتي است؛ بنابر اين آن بخشي هم كه در مورد خصوصيسازي آن در سال 1382 از راديو فردانقل كرده بودم مشكل دارد
۱ نظر:
از این قبیل مشکلات در کشور ما زیاد است و به این سادگی هم برطرف نمیشود چون عوامل متعددی باعث بروز این وضعیت شده اند و با این شیوه ها ممکن است تغییرات مقطعی رخ دهد اما افاقه نخواهد کرد.
مساله آزرنده ای که در مورد شکر و برخی کالاهای دیگر هست اینکه قیمت تمام شده شکر داخلی از شکر خارجی بیشتر است. یک جایی در همین نوشته ها دیدم که شکر خارجی کیلویی 500 تومان و شکر داخلی 800 تومان است. در این شرایط چه باید کرد؟
آیا باید به مصرف کننده تحمیل کرد که شکر داخلی مصرف کند؟ (مثل اتفاقی که در مورد خودرو می افتد) یا باید گفت بنگاه های اقتصادی داخلی را باید رها کرد تا رقابت کنند و هر بنگاهی که قابلیت رقابت دارد باقی بماند؟
هر دو به تراژدی دردناکی منجر میشود.
این مشکل در مورد همه صنایع کشور وجود دارد. همه مان تازگیها میشنویم که در فلان صنعت جنس
چینی بازار داخل را قبضه کرده و ...
مشکل زیاد است اما به نظر من مشکل اصلی جای دیگری است.
فرض کنید قیمت تمام شده هر کیلو شکر در کشور در سال 82 برابر با 400 تومان بوده باشد. با متوسط نرخ تورم پانزده درصد این قیمت تمام شده در سال 86 بیش از 1.7 برابر میشود
حال فرض کنید در همان سال قیمت تمام شده شکر در دنیا نیم دلار باشد که با دلار 832 تومان در آن روز میشود 416 تومان. در این شرایط شکر داخل و خارج قابلیت رقابت دارند. حال بعد از 4 سال قیمت تمام شده شکر داخلی بیش از 700 تومان شده است در حالیکه قیمت دلار نزدیک 15 درصد رشد داشته و تورم جهانی متوسط 5 درصد بوده است یعنی در یک روند ساده قیمت شکر جهانی به 60 سنت رسیده است اما با دلار 932 تومان میشود کمتر از 600 تومان. یعنی چون قیمت دلار متناسب با تورم داخل و خارج رشد نکرده قیمت شکر خارجی برای ما ارزانتر شده است.
حال اگر قیمت دلار 1300 تومان بود قیمت شکر خارجی در کشور بیش از 800 تومان میبود و صنعت داخلی میتوانست رقابت کند.
مشکل اصلی آن است که ثابت نگه داشتن قیمت دلار به تدریج همه صنایع داخلی را به ورشکستگی میکشاند و به تولید کننده خارجی سوبسید پنهان میدهد که با تولیدکننده داخلی رقابت کند.
ارسال یک نظر