در رابطه با پست قبلي، ميخواهم به مورد خصوصيسازي بهزيستي اشاره كنم (تاكيدها از من است):
كساني كه با چنين استدلالهايي اين كار را توجيه ميكنند، بايد توضيح دهند كه هزينههاي كم شده قرار است در چه كار مهمتري صرف شوند؟ البته اگر مكانيسمي وجود داشت كه اين افراد مجبور به توضيح بودند، شايد اصلاً كار به طرح پرسش هم نميكشيد.
افرادي كه در مراكز مورد اشاره تحت تكفل بهزيستي هستند، دقيقاً غير عاملترين و بينمايندهترين انسانها هستند. اگر عدالتي در كار باشد، يا هر توجيه "انساني" ديگري، نخستين اولويت آن بايد پرداختن به همين آدمها و مطمئن شدن از تامين ملاكهاي حداقلي زندگي همين افراد باشد. يعني كساني كه خودشان اغلب راهي براي دفاع يا حتي به گوش رساندن حق و نيازهاشان ندارند.
اينكه دولت، به عنوان نهادي كه قرار است عمومي و تحت نظارت باشد، سازماني بهعنوان بهزيستي ايجاد ميكند، براي اطمينان همگاني از اين است كه مردم، به عنوان انسانهايي كه حرمت دارند، اگر از دايره حيات فعال اجتماعي به هر دليل دور بيفتند از حداقلهاي انساني محروم نخواهند ماند - حتي همين مردمِ امروز سرپا و سرزنده هم ممكن است فردا نيازمند امثال همين خدمات باشند.
وقتي تمشيت چنين مردمي را به نهادهاي خيريه بسپاريم كه ماهيتشان بالقوه پيش از هر چيز حرمت انساني را به مخاطره اندازد، يا به بخش خصوصي بسپاريم كه براي كوچكترين خدماتش سكه ميشمارد، پيداست كه بايد منتظر چه عواقبي باشيم.
وقتي در كشوري زندگي ميكنيم كه در نظام درماني مستقرش 10 درصد خانوارهايي كه يكي از اعضايشان در بيمارستانها بستري ميشود، به زير خط فقر سقوط ميكنند، از اين پس نسبت طبقه متوسط به پايين با بهزيستيِ خصوصي شده چه خواهد بود؟
مايه ابتهاج فراوان خواهد بود كه طرفداران خصوصيسازي برايمان توضيح دهند كه چه اكسيري در اين فعل نهفته، كه دور ريختن آدمها را هم توجيه ميكند؟
(تست اطلاعات تاريخي: سازمان بهزيستي كه امروز در دولت عدالتخواه "خصوصيسازي" ميشود، در كدام دوره تاريخي و با چه توجيهي در ايران تاسيس شد؟)
مدير کل سازمان بهزيستي استان تهران با اشاره به اينکه به استثنا شيرخوارگاهها و خانه هاي سلامت تمامي مراکز بهزيستي به بخش خصوصي واگذار مي شود، گفت: تا کنون 34 مرکز بهزيستي استان تهران به اين بخش واگذار شده است.
طاهر رستمي روز دوشنبه در گفت و گو با خبرنگار اجتماعي ايرنا با اشاره به اينکه اين واگذاري ها در دو حوزه توانبخشي و امور اجتماعي صورت مي گيرد، اظهار داشت: در حوزه توانبخشي 36 مرکز وجود دارد که تا کنون 9 مرکز آن به بخش غير دولتي واگذار شده است.
وي افزود: در حال حاضر در اين حوزه 27 مرکز آماده واگذاري به بخش خصوصي است که 10 مرکز، خدمات کلينيکي و توانبخشي مانند فيزيوتراپي، گفتاردرماني، ارتوپدي فني ارايه مي کنند. وي يادآور شد: از اين تعداد 17 مرکز نيز مراکز نگهداري و شبانه روزي هستند.
رستمي ادامه داد: در واگذاري اين مراکز به بخش خصوصي، اولويت با مراکز نگهداري و شبانه روزي است. اين مسوول بهزيستي استان تهران با اشاره به حوزه امور اجتماعي، اضافه کرد: در اين حوزه 67 مرکز وجود دارد که تاکنون 25 مرکز نگه داري شبانه روزي فرزندان بي سرپرست (شبه خانواده) به بخش خصوصي واگذار شده است. مدير کل سازمان بهزيستي استان تهران در پايان گفت: همچنين در اين حوزه 32 مرکز شبه خانواده آماده واگذاري به بخش خصوصي است که اقدامات واگذاري 10 مرکز در دست بررسي قرار دارد.
كساني كه با چنين استدلالهايي اين كار را توجيه ميكنند، بايد توضيح دهند كه هزينههاي كم شده قرار است در چه كار مهمتري صرف شوند؟ البته اگر مكانيسمي وجود داشت كه اين افراد مجبور به توضيح بودند، شايد اصلاً كار به طرح پرسش هم نميكشيد.
افرادي كه در مراكز مورد اشاره تحت تكفل بهزيستي هستند، دقيقاً غير عاملترين و بينمايندهترين انسانها هستند. اگر عدالتي در كار باشد، يا هر توجيه "انساني" ديگري، نخستين اولويت آن بايد پرداختن به همين آدمها و مطمئن شدن از تامين ملاكهاي حداقلي زندگي همين افراد باشد. يعني كساني كه خودشان اغلب راهي براي دفاع يا حتي به گوش رساندن حق و نيازهاشان ندارند.
اينكه دولت، به عنوان نهادي كه قرار است عمومي و تحت نظارت باشد، سازماني بهعنوان بهزيستي ايجاد ميكند، براي اطمينان همگاني از اين است كه مردم، به عنوان انسانهايي كه حرمت دارند، اگر از دايره حيات فعال اجتماعي به هر دليل دور بيفتند از حداقلهاي انساني محروم نخواهند ماند - حتي همين مردمِ امروز سرپا و سرزنده هم ممكن است فردا نيازمند امثال همين خدمات باشند.
وقتي تمشيت چنين مردمي را به نهادهاي خيريه بسپاريم كه ماهيتشان بالقوه پيش از هر چيز حرمت انساني را به مخاطره اندازد، يا به بخش خصوصي بسپاريم كه براي كوچكترين خدماتش سكه ميشمارد، پيداست كه بايد منتظر چه عواقبي باشيم.
وقتي در كشوري زندگي ميكنيم كه در نظام درماني مستقرش 10 درصد خانوارهايي كه يكي از اعضايشان در بيمارستانها بستري ميشود، به زير خط فقر سقوط ميكنند، از اين پس نسبت طبقه متوسط به پايين با بهزيستيِ خصوصي شده چه خواهد بود؟
مايه ابتهاج فراوان خواهد بود كه طرفداران خصوصيسازي برايمان توضيح دهند كه چه اكسيري در اين فعل نهفته، كه دور ريختن آدمها را هم توجيه ميكند؟
(تست اطلاعات تاريخي: سازمان بهزيستي كه امروز در دولت عدالتخواه "خصوصيسازي" ميشود، در كدام دوره تاريخي و با چه توجيهي در ايران تاسيس شد؟)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر