شمار دوستان و آشنايان دربند ديگر از دستم در رفته است. آشنايان من البته تنها جزء كوچكي از صدها نفري هستند كه در هفتههاي اخير بازداشت شدهاند.
روايتهايي كه از آزاد شدگان ميشنويم يا ميخوانيم، بسيار موحشاند. خبرهايي كه از شهرستانها ميرسد به مراتب تكاندهندهتر است.
علاوه بر كساني كه معلوم است در بازداشتند، بسياري نيز مفقود شدهاند. خانوادههايي هنوز پي بستگانشان ميگردند و نيافتهاند. (نيما نوشته: هنوز تعداد زيادي آدم باقي مانده (شايد حدود 1000 نفر) كه از سرنوشتشان هیچ اطلاعي در دست نيست نه تماسي، نه اسمي، نه خبري، هيچ!) من حال اين خانوادهها را خوب ميفهمم و متاسفم...
به گواهي زندانيان آزاد شده، سواي تظاهر كنندگان، بسياري ديگر هم هستند كه دستگيريشان با هيچ منطقي، حتي "منطق ارعاب" (چه منطقي...) نميخواند.
يكي از آزاد شدگان از مردي ميگفت كه شب به همراه همسر باردارش در خيابان بوده و دستگير شده؛ نه در تظاهرات كه در راه ميان خانه و مطب. مرد در زندان بوده كه فرزندش به دنيا ميآيد. كسي كه اين روايت را برايم گفت ميپرسيد آيا ميشود آدم با زن باردار براي براندازي به خيابان بيايد؟ ظاهراً پاسخ به اين سوال براي كسي كه بايد اهميت داشته باشد و نگران آشوب عليه خودش بوده، چندان مهم به نظر نميآمده است.
بنابر همين گواهيها، در ميان بازداشت شدگان كساني هستند كه حتي در مناطقي كه تظاهرات و تجمعات واقع شده نبودهاند و كيلومترها دورتر و بي هيچ دليلي كه براي خودشان قابل فهم باشد بازداشت شدهاند.
در ميان افرادي كه نميفهميدهاند چرا بازداشت شده اند، نفرات متعددي هستند كه نه تنها در تظاهرات نبودهاند، نه تنها در مناطق ناآرام نبودهاند، بلكه اساساً همدل و همراي تظاهر كنندگان هم نبودهاند: برخي از بازداشت شدگان رهايي يافته، به شماري از راي دهندگان به احمدينژاد كه به زندان افتادهاند اشاره ميكنند.
گروه سني بازداشتيها هم بنابر مشاهدات، از بچههاي دبيرستاني تا افراد واقعا كهنسال را دربرميگيرد.
كساني كه امروز دربند هستند، چه آنها كه دوستان ما يا همپاهاي ما در تظاهرات مسالمتآميز اخير بودهاند و همدلاني آشنا يا ناشناختهاند، چه آنهايي كه تنها به جبر شرايط اخير دربند افتادهاند، همگي بايد آزاد شوند. كمترين وظيفه ما در قبال بازداشت شدگان، توجه و پيگيري وضع آنها و پيگيري خواست آزاديشان از هر طريق ممكن است.
روايتهايي كه از آزاد شدگان ميشنويم يا ميخوانيم، بسيار موحشاند. خبرهايي كه از شهرستانها ميرسد به مراتب تكاندهندهتر است.
علاوه بر كساني كه معلوم است در بازداشتند، بسياري نيز مفقود شدهاند. خانوادههايي هنوز پي بستگانشان ميگردند و نيافتهاند. (نيما نوشته: هنوز تعداد زيادي آدم باقي مانده (شايد حدود 1000 نفر) كه از سرنوشتشان هیچ اطلاعي در دست نيست نه تماسي، نه اسمي، نه خبري، هيچ!) من حال اين خانوادهها را خوب ميفهمم و متاسفم...
به گواهي زندانيان آزاد شده، سواي تظاهر كنندگان، بسياري ديگر هم هستند كه دستگيريشان با هيچ منطقي، حتي "منطق ارعاب" (چه منطقي...) نميخواند.
يكي از آزاد شدگان از مردي ميگفت كه شب به همراه همسر باردارش در خيابان بوده و دستگير شده؛ نه در تظاهرات كه در راه ميان خانه و مطب. مرد در زندان بوده كه فرزندش به دنيا ميآيد. كسي كه اين روايت را برايم گفت ميپرسيد آيا ميشود آدم با زن باردار براي براندازي به خيابان بيايد؟ ظاهراً پاسخ به اين سوال براي كسي كه بايد اهميت داشته باشد و نگران آشوب عليه خودش بوده، چندان مهم به نظر نميآمده است.
بنابر همين گواهيها، در ميان بازداشت شدگان كساني هستند كه حتي در مناطقي كه تظاهرات و تجمعات واقع شده نبودهاند و كيلومترها دورتر و بي هيچ دليلي كه براي خودشان قابل فهم باشد بازداشت شدهاند.
در ميان افرادي كه نميفهميدهاند چرا بازداشت شده اند، نفرات متعددي هستند كه نه تنها در تظاهرات نبودهاند، نه تنها در مناطق ناآرام نبودهاند، بلكه اساساً همدل و همراي تظاهر كنندگان هم نبودهاند: برخي از بازداشت شدگان رهايي يافته، به شماري از راي دهندگان به احمدينژاد كه به زندان افتادهاند اشاره ميكنند.
گروه سني بازداشتيها هم بنابر مشاهدات، از بچههاي دبيرستاني تا افراد واقعا كهنسال را دربرميگيرد.
كساني كه امروز دربند هستند، چه آنها كه دوستان ما يا همپاهاي ما در تظاهرات مسالمتآميز اخير بودهاند و همدلاني آشنا يا ناشناختهاند، چه آنهايي كه تنها به جبر شرايط اخير دربند افتادهاند، همگي بايد آزاد شوند. كمترين وظيفه ما در قبال بازداشت شدگان، توجه و پيگيري وضع آنها و پيگيري خواست آزاديشان از هر طريق ممكن است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر