هنوز شمار دقيق كشتگان و مفقودان وقايع يكماه اخير را نميدانيم. گويا هنوز داستانهاي ناگفته فراوان است. حكايتي كه امروز بسياري را تكان داد و هنوز صحت و سقم آن را به درستي نميدانيم، اما اين از نگران كننده بودنش نميكاهد، ماجراي مفقود شدن خانم ترانه موسوي است:
لازمه اين كار اين است كه اين اطلاعات در جايي جمع شوند. در حال حاضر احتمالاً كميتهاي است كه موسوي و كروبي و خاتمي براي پيگيري وضع بازداشتشدگان تشكيل دادهاند ميتواند مرجع مناسبي براي اين كار باشد. سايت خبري حزب اعتماد ملي گزارش داده كه تاكنون 130 نفر از به اين كميته مراجعه كردهاند.
اگر اين كميته روالي براي جمع آوري اطلاعات براي شناسايي مفقودان فراهم كند، دست كم ميتواند از مراجعان خود براي شناسايي كمك بخواهد. اين كميته ميتواند همچنين عكس و اطلاعات مفقودان را به خواست خانوادههاشان در سايتي منتشر كند، يا به ديگر مراجعان نشان دهد، تا ديگران بتوانند اطلاعات احتمالي خود را براي شناسايي ارسال كنند.
تا جايي كه من خبر دارم، تا به حال آقاي كروبي شمارهاي براي تماس با نمايندگان اين كميته اعلام كرده است:
يکي از دستگيرشدگان هفتم تير 88 با نام «ترانه موسوي» متولد 1360 در وضعيتي نامعلوم به سر ميبرد. يک ناشناس پس از نزديک به سه هفته، در تماسي تلفني با مادر او گفته است که ترانه به دليل پارگي رحم در بيمارستان امام خميني کرج بستريست اما خانواده او پس از مراجعه به اين بيمارستان نيز نتوانستند از فرزندشان خبري بگيرند. ترانه موسوي هفتم تير 88 در اطراف مسجد قبا در خيابان شريعتي تهران از سوي مأموران حکومتي دستگير شد. پس از گذشت نزديک به سه هفته، افرادي ناشناس با مادر او تماس گرفته و از بستري بودن او در بيمارستان امام خميني کرج خبر دادند. اين افراد تصادف در حومه خيابان شريعتي و پارگي رحم و مقعد را دليل بستري بودن وي در بيمارستان عنوان و تأکيد کردهاند بستريشدن او ربطي به تجمع مسجد قبا ندارد. آنها گفتهاند ترانه مشکل ناموسي داشته است و به همين دليل مي خواسته با شلنگ سرم، خود را حلقآويز کند. خانوادهاش پس از مراجعه به آن بيمارستان، نتوانستند او را ببينند و مسوولان بيمارستان گفتهاند که شخصي با اين نام در آنجا بستري نيست. يک شاهد عيني که روز هفتم تير دستگير شده بود، ميگويد: « نيروهاي ضد شورش و لباس شحصي روز هفتم تير من و تعدادي از دستگيرشدگان را سوار بر ونهايي به ساختماني در اطراف ميدان نوبنياد بردند و به آزار جسمي و روحي ما پرداختند. برخي از دستگيرشدگان را در همان بعداز ظهر به زندان اوين منتقل کردند اما من و بقيه را آزاد کردند. ترانه در ميان ما بود. او دختري زيبا، خوشاندام و شيکپوش بود و بازجويياش از همه بيشتر طول کشيد. چشمهايش سبز بود. من و تعدادي را همان شب آزاد کردند و تعدادي را نيز پيش از آزادي ما به جاهاي ديگري فرستادند. اما نيروهاي لباس شخصي ترانه را همانجا نگه داشتند و حتا به او اجازه ندادند تا با مادرش تماس بگيرد.» پدر ترانه موسوي ناراحتي قلبي دارد و پس از ناپديد شدن تنها فرزندش در خانه بستري شده است.من نميدانم در مورد درستي اين خبر چگونه ميتوان مطمئن شد؛ دوستاني كه اين روزها به دنبال عزيز گم گشتهاي گشتهاند، تلخكامانه از بسته بودن راهها و پاسخگو نبودن "مسئولان" ميگويند. نزديكترين نمونهاي كه من ميشناسم، دوت من نيما نامداري است كه از هفته نخست پس از انتخابات دايياش مفقود شده است:
پيشتر گفته بودم كه يكي از اقوام نزديك من از 25 خرداد ناپديد شدهاست. فرد ناپديدشده دائي من است. الان حدود يك ماه است كه هيچ اطلاعي از او نداريم. تا امروز در فهرست دادگاه انقلاب و زندان اوين و نيز در فهرست اورژانس و بيمارستانها نامش وجود نداشته، در سيستم كلانتريها هم اسمش ديده نميشود در پزشكي قانوني هم چيزي نيافتيم. نه سابقه سياسي دارد كه بگوئيم به خاطر پرونده قطورش نگهش داشتهاند نه جوان است و بيمهار كه بگوئيم در درگيريها و تخریبها نقش داشته، كاملا مستاصل شدهايم. كانالهاي رسمي و غيررسمي هم بيفايده بوده ظاهرا فعلا سلطان مملكت، سعيد مرتضوي دادستان تهران است و او هم به كسي محل نميگذارد. اسمش «بهزاد مهاجر» است و 47 سال سن دارد. احيانا اگر به كساني كه از زندان آزاد شدهاند دسترسي داريد ممنون ميشوم پرس و جوئي بكنيد شايد كسي خبري داشتهباشد.نه تنها موسوي، كروبي، و باقي نيروهاي سياسي موجود بايد نهايت تلاش خود را براي يافتن و نجات مفقودان بگذارند، بلكه همه آزاد شدگان يا ديگر شاهدان بايد مشاهدات خود را از زمان دستگيري و در مورد ديگراني كه بازداشتشان را ديدهاند براي عموم منتشر كنند تا امكان شناسايي كسان بيشتري فراهم شود.
لازمه اين كار اين است كه اين اطلاعات در جايي جمع شوند. در حال حاضر احتمالاً كميتهاي است كه موسوي و كروبي و خاتمي براي پيگيري وضع بازداشتشدگان تشكيل دادهاند ميتواند مرجع مناسبي براي اين كار باشد. سايت خبري حزب اعتماد ملي گزارش داده كه تاكنون 130 نفر از به اين كميته مراجعه كردهاند.
اگر اين كميته روالي براي جمع آوري اطلاعات براي شناسايي مفقودان فراهم كند، دست كم ميتواند از مراجعان خود براي شناسايي كمك بخواهد. اين كميته ميتواند همچنين عكس و اطلاعات مفقودان را به خواست خانوادههاشان در سايتي منتشر كند، يا به ديگر مراجعان نشان دهد، تا ديگران بتوانند اطلاعات احتمالي خود را براي شناسايي ارسال كنند.
تا جايي كه من خبر دارم، تا به حال آقاي كروبي شمارهاي براي تماس با نمايندگان اين كميته اعلام كرده است:
پیرو تماس های مکرر برخی از خانواده ها مبنی بر پیگیری وضعیت فرزندانشان دفتر مهدی کروبی با اعلام یک شماره تلفن از خانواده هایی که اعضای خاواده هایشان در جریانات پس از حوادث انتخابات اخیر مفقود شده اند و خبری از وضعیت آن ها ندارند درخواست کرد تا طی تماس با این تلفن، این دفتر را در جریان موضوع قرار داده تا از آن طریق پیگیر وضعیت آنها باشند. گفتنی است خانواده بازداشت شدگان و آسیب دیدگان حوادث اخیر نیز می توانند از طریق این شماره مشکلات خود را مطرح کنند. بنا بر اعلام دفتر کروبی شماره تلفن 22713135 از ساعت 8 تا 20 پاسخگوی خانواده های این عزیزان خواهد بود.در شرايط فعلي، پيگيري وضع مفقودان وظيفهاي است كه بر دوش همه ماست و تا جايي كه بتوانيم بايد كمك كنيم.
۲ نظر:
سلام علي جان. دلم كلي برايت تنگ شده. تكه اي عالي از "زندگي من" آورده بودي، عالي بود. ازقضا من هم داشتم زندگينامة نوشتة دويچر را مي خواندم و ايدههاي درخشاني دربارة چنين فضاهايي از استاد پيدا كردم. به هر حال چسبيد. مراقب خودت باش.
يادم رفت گويم: كلماتي كه من هم از اين مجنون تاريخي خواندم دقيقاً مربوط به 1905 بود و نه بعدي.
ارسال یک نظر