«كريه» اكنون صفتي ابتَر است
چرا كه به تنهايي گوياي خون تشنگي نيست.
تحميق و گرانجاني را افاده نميكند
نه مفتخوارگي را
نه خودبارگي را.
تاريخ
---- اديب نيست
لغتنامهها را اما
اصلاح ميكند
چه شبي، چه شبهايي، چه خبرهايي، چه دلهاي افگاري...
چرا كه به تنهايي گوياي خون تشنگي نيست.
تحميق و گرانجاني را افاده نميكند
نه مفتخوارگي را
نه خودبارگي را.
تاريخ
---- اديب نيست
لغتنامهها را اما
اصلاح ميكند
شاملو، مدايح بيصله
***چه شبي، چه شبهايي، چه خبرهايي، چه دلهاي افگاري...
۲ نظر:
... و شاید بی هیچ شاعری. بی هیچ زبان گویایی که دردمان را در رشته ای از کلمات به فرداها برساند.
این شعر شاملو را با خود محتوای شعر درباره ی تاریخ می شود مقایسه کرد و باید نتیجه گرفت که شاملو "تاریخ یک تنه" ی زمان ما بود. (هنوز باورم نشده است که شعر تازه ای از او نخواهم خواند. و درست باورم نشده است چرا که این شعر در کمال تازگی است در این روزها). مرسی!
ارسال یک نظر