۱۳۸۸ خرداد ۱۹, سه‌شنبه

در حاشيه موج سبز

يك - ديروز دوشنبه18 خرداد، همزمان با تشكيل زنجيره انساني حاميان موسوي. يكبار از حوالي چهار راه امير اكرم كه محل كارم است تا ميدان وليعصر رفتم و بعد به همراه فاطمه و مينو كه از كلاس ورزش برمي گشتند، از ميدان وليعصر تا چهار راه برگشتيم.

جمعيت زياد بود. دست كم در يك ساعت اول برنامه واقعاً "زنجير انساني" وجود داشت. در بعضي جاها هر دو طرف خيابان آدم‌ها به هم پيوسته بودند. روي جدول وسط خيابان هم حتي وسط خيابان هم مملو از جمعيت بود. در اكثر اين مدت تردد خودروها به ندرت انجام مي‌شد.

دو - جمعيت، اكثراً‌جوان بودند. خانواده هم فراوان بود و زن و مرد در ميان حاميان موسوي از طبقات و پوشش‌هاي متنوع ديده مي‌شدند. چيزي كه براي من نقطه تمايز اساسي كمپين موسوي با كمپين معين در چهار سال قبل بود (چون در كمپين معين حضور داشتم مقايسه مي‌كنم)، هم در بالاتر بودن جمعيت حاميان و هم حضور بسيار چشمگيرتر طبقات پايين جامعه بود. در حالي كه اكثريت جوانان حامي معين را به نوعي دانشجويان و تحصيل‌كردگان تشكيل مي‌دادند، در طيف حاميان موسوي دانشجويان به نوعي در اقليت بودند و علاوه بر اين سواي دانشجو بودن يا نبودن، اكثريت با جوانان طبقات پايين‌تر بود.

اگر مشاهدات اين چند روزه‌ام قابل اعتماد باشد، اين وضعيت در كمپين كروبي برعكس است؛ دانشجويان اكثريت‌اند، اما جمعيت حاميان كروبي در خيابان بسيار كم‌تر از حاميان موسوي است. جمعي از حاميان كروبي كه ديروز حاضر بودند، سواي چند شعار تبليغاتي براي كروبي شعار مهم "حجاب اختياري، حق زن ايراني" را هم سردادند.

همه بدآيندي كه از كمپين و اطرافيان كروبي دارم به كنار؛ اين كه چنين شعاري در خيابان‌هاي تهران به گوش مي‌رسد واقعاً يك گام به پيش است.

سه - تلقي من از شعارهاي حاميان موسوي اين بود كه احتمالاً هيچ فكر ستادي‌اي پشت طراحي اين شعارها نيست: شعارهايي كه به طور متمركز در يك كمپين انتخاباتي طراحي مي‌شوند، معمولاً نوعي مطالبه، پيام، يا نشان دارند. معمولاً هم اين قدر سرخوشانه نيستند. تلقي من اين بود كه كلاً مسئله به ذوق مردم واگذار شده بود. جمعينت آن قدر زياد بود كه نيروهاي ستادي در اكثر مسيري كه من ديدم گم بوند و بيشتر مراقب عبور و مرور بودند يا اين كه مي‌پاييدند كه مبادا هواداران موسوي وقتي شعارهاي دروغ ممنوع‌شان را جلو پوسترهاي احمدي‌نژاد مي‌گيرند تا عكاسان ازشان عكس بگيرند، آسيبي به پوسترهايي كه رقيب يك ريال هم برايشان خرج نكرده نرسد. خب نيروي ستادي در تظاهرات كارش هميشه از همين نوع بدبختي‌هاست.

شعارهاي حاميان موسوي سواي آن‌هايي كه عليه ديكتاتور و ديكتاتوري بود، عمدتاً شعارهايي بود با مضمون ضديت با دروغ و البته كلاً سرخوشانه و متناسب با مملكتي كه جوانانش جايي براي تفريح ندارند و انتخابات لاجرم بار خيلي چيزهاي نداشته را هم به دوش مي‌كشد.

شعارهاي ديگري هم البته در كار بود از جمله شعاري كه در آن مردم به آن صحنه سبزيكاري و وجين نمادين و تهديدگرانه فيلم احمدي‌نژاد واكنش مي‌دادند: "رييس جمهور بي‌كاره، داره سبزي مي‌كاره". در روايت‌هاي متكثر اين شعار، ترب، و شنبليله هم جزء ديگر محصولات رييس جمهور ذكر شده است.

همين واكنش نمونه‌وار مردم به تهديد ريشه كن كردن علف‌هاي هرز توسط آقاي رييس جمهور، شايد به نوعي دلالت كننده بر روح سرخوش كل تظاهرات باشد. دوستان دانشجو يا دانشجوي سابق مي‌دانند كه در پايتخت اسلامي آريايي ما اگر يك تجمع چند نفره دانشجويي در يكي از خيابان‌هاي شهر به راه بيفتد قبل از اين كه شعاري سر داده شود، چند برابر جمعيت دانشجويان نيروهاي زحمت‌كش انتظامي و برادران مخلص لباس شخصي حضور به هم مي‌رسانند تا دانشجويان احساس تنهايي نكنند. كاسب‌ها هم به دلخواه يا اجبار كركره‌ها را پايين مي‌كشند و فضا رنگي امنيتي به خود مي‌گيرد.

ديروز بيش از دو ساعت در تمام طول خيابان ولي‌عصر جمعيتي انبوه عليه رييس جمهور شعار دادند، به دروغگويي و ديكتاتوري متهمش كردند، اما نه مغازه‌اي تعطيل شد و ظاهرا نه درگيري‌اي رخ داد. طرفداران آقاي احمدي‌نژاد، هم به طور پراكنده حضور داشتند و هم تردد مي‌كردند. باز هم من جز بگو مگوي لفظي چيزي نديدم.

البته شنيدم كه ظاهراً تجمع تا ساعت‌ها پس از زمان اعلام شده ادامه داشته و در پايان شب ( ده و نيم، يازده) پليس براي پراكندن مردم در برخي از نقاط از گاز اشك آور هم استفاده كرده.

چهار - جمعيت فراوان و غير قابل تصور، سرخوشي و شادمانگي مردم عبوس، قلت شرطه و محتسب و اين كه توده‌اي عطيم شعار سرمي‌دادند ناخواسته اميدي در تو ايجاد مي‌كرد كه با خودت مي‌گفتي "بود آيا..."

۲ نظر:

علی گنجه ای گفت...

من دیشب برای اولین بار شبهای انتخاباتی ولیعصر را دیدم و واقعا باز بودن مغازه ها برایم عجیب و غافلگیر کننده بود.
«سرخوشانه» واژه خیلی دقیقی است برای توصیف رفتار سبزپوشها.
برایم سوال بود که زنجیر انسانی واقعا تا راه آهن ادامه داشته یا جمعیت بیشتر به بالای شهر علاقه نشان داده اند؟ شما پایین تر از منیریه را خبر دارید که زنجیر تا کجا امتداد داشته؟

علي معظمي گفت...

تا جايي كه خبر دارم تا آخرين نقطه زنجيره تشكيل شده و جمعيت هم زياد بوده.