داستاني كه مهدي خزعلي و نوريزاده درباره "يهودي تبار بودن احمدينژاد" ساخته بوند، حالا سر از ديلي تلگراف درآورده؛ آن هم دقيقاً با استناد به همين دو تن! و اشاره به عكسي كه اگر شما توانستيد حروف الفبا را رويش بخوانيد من هم ميتوانم.
تنها مستند حرف نوريزاده و خزعلي است كه ميگويند اسم خانوادگي احمدينژاد "سبورجيان" بوده، كه به احمدينژاد تغيير كرده. بعد ادعا ميكنند كه "سبورجيان" يكي از اسامي مختص خانوادههاي يهودي در ايران است: معنياش هم هست بافنده سبور كه شال بلند يهويان است!
در نسخه آن لاين لغتنامه دهخدا هم واژه "سبور" توسط "اعضاي سايت" به لغتنامه اضافه شده است: صفحه مربوط به لغت "سبور" را كه باز ميكنيد باكسي در صفحه هست كه در آن نوشته: "این واژه توسط اعضای سایت به لغت نامه اضافه شده است." مبلغان اين نظريه به همين صفحه استناد ميكنند تا بگويند به دهخدا استناد كردهاند. اما چيزي كه كاربران اضافه كردهاند اين است (كه البته كه به شال و اين جور مسايل ربطي ندارد):
اگر اجزاء اين "تعريف" اضافه شده به نسخه آنلاين لغتنامه را مستقلاً بجوييد تا حدي روشن ميشود كه قضيه چيست:
סבורא:
خب چيزي كه من از اينها ميفهمم كلا ربطي به ريسندگي و بافندگي و چيزي كه تلگراف از نوريزاده نقل كرده ندارد:
تنها مستند حرف نوريزاده و خزعلي است كه ميگويند اسم خانوادگي احمدينژاد "سبورجيان" بوده، كه به احمدينژاد تغيير كرده. بعد ادعا ميكنند كه "سبورجيان" يكي از اسامي مختص خانوادههاي يهودي در ايران است: معنياش هم هست بافنده سبور كه شال بلند يهويان است!
در نسخه آن لاين لغتنامه دهخدا هم واژه "سبور" توسط "اعضاي سايت" به لغتنامه اضافه شده است: صفحه مربوط به لغت "سبور" را كه باز ميكنيد باكسي در صفحه هست كه در آن نوشته: "این واژه توسط اعضای سایت به لغت نامه اضافه شده است." مبلغان اين نظريه به همين صفحه استناد ميكنند تا بگويند به دهخدا استناد كردهاند. اما چيزي كه كاربران اضافه كردهاند اين است (كه البته كه به شال و اين جور مسايل ربطي ندارد):
سبور: واژه ای عبری است (סבור) به معنی تصور کننده، معتقد. سبورا (סבורא) به معنی فکر کننده و استدلال کننده و جمع آن سبورایم (סבוראימ) لقب مروجین تلمود است. (فرهنگ عبری- فارسی حییم)من نتوانستم به فرهنگ عبري - فارسي حييم دسترسي پيدا كنم، اگر كسي توانست لطفاً بنويسد كه آيا چنين چيزي در ذيل مداخل آن هست يا نه (كه طبعاً بايد حاصل دستكم دو مدخل باشد، اگر اصلاً باشد). فقط اگر ديده باشيد ميدانيد كه واژه "سبور" نه در خود دهخدا هست و نه در فرهنگ سخن.
اگر اجزاء اين "تعريف" اضافه شده به نسخه آنلاين لغتنامه را مستقلاً بجوييد تا حدي روشن ميشود كه قضيه چيست:
סבורא:
Savora (Aramaic: סבורא, plural Savora'im, Sabora'im, סבוראים) is a term used in Jewish law and history to signify the leading rabbis living from the end of period of the Amoraim (around 500 CE) to the beginning of the Geonim (around 700 CE). As a group they are also referred to as the Rabbeinu Sevorai or Rabanan Saborai, and may have played a large role in giving the Talmud its current structure. Modern scholars also use the term Stammaim (Hebrew = closed, vague or an unattributed source) for the authors of unattributed statements in the Gemara.
خب چيزي كه من از اينها ميفهمم كلا ربطي به ريسندگي و بافندگي و چيزي كه تلگراف از نوريزاده نقل كرده ندارد:
The Sabourjians traditionally hail from Aradan, Mr Ahmadinejad's birthplace, and the name derives from the Jewish for "weaver of the Sabour", the name for the Jewish Tallit shawl in Persia. The name is even on the list of reserved names for Iranian Jews compiled by Iran's Ministry of the Interior.
من واقعاً نميدانم اين چيزها درست است يا نه؛ شديداً به آن مشكوكم و البته يك جزئش هم مسلماً "ريسندگي و بافندگي" است: بر فرض كه همه اينها درست باشد و پدر احمدينژاد هم تغيير دين داده باشد؛ اين روانشناسي كه او براي پنهان كردن اصالتش چنين و چنان ميگويد را از كجا آوردهايد؟
مسئله اين است كه تاكيد بر يهودي بودن يا نبودن پدر احمدينژاد در وضعيتي كه در آن هستيم هيچ نتيجهاي ندارد، الا اين كه بخشي از احساسات منفياي كه متوجه احمدينژاد هست را به سوي يهوديان برگرداند. در واقع چنين تبليغي ظاهراً دارد از ظرفيتهاي موجود يهودستيزي استفاده ميكند تا احمدينژادرا بزند اما در واقع هم از بار آنتيسميتيزم گفتار احمدينژاد ميكاهد، و هم پاي مقصر هميشگي يعني قوم يهود را به وسط ميكشد: "ببينيد! اين يهوديها چه موجوداتي هستند، حتي نفي هالوكاست هم كار خودشونه!!" چنين رفتاري با اقليت يهودي ايران كه همه ميتوانيم تصور كنيم چه وضعي دارند، مصداق عدول از مروت است.
توسل به اين مسايل جداً تاسف آور است و ميتواند بالقوه خطرناك باشد. فكر كنم وضعيت سياسي كه در آن هستيم به قدر كافي روشن باشد كه براي فهمش دستكم نيازمند درآوردن مذهب جد و آباء اين و آن نباشيم. احمدينژاد هر كس كه هست، خودش است و خوب و بد عملش را نميتوان پاي پدرش، يا مذهب پدرش، نوشت؛ هر كس كه مي خواهد بوده باشد، و به هر چيزي كه اعتقاد داشته است.
پينوشت: اين حاشيه را هم ببينيد.
مسئله اين است كه تاكيد بر يهودي بودن يا نبودن پدر احمدينژاد در وضعيتي كه در آن هستيم هيچ نتيجهاي ندارد، الا اين كه بخشي از احساسات منفياي كه متوجه احمدينژاد هست را به سوي يهوديان برگرداند. در واقع چنين تبليغي ظاهراً دارد از ظرفيتهاي موجود يهودستيزي استفاده ميكند تا احمدينژادرا بزند اما در واقع هم از بار آنتيسميتيزم گفتار احمدينژاد ميكاهد، و هم پاي مقصر هميشگي يعني قوم يهود را به وسط ميكشد: "ببينيد! اين يهوديها چه موجوداتي هستند، حتي نفي هالوكاست هم كار خودشونه!!" چنين رفتاري با اقليت يهودي ايران كه همه ميتوانيم تصور كنيم چه وضعي دارند، مصداق عدول از مروت است.
توسل به اين مسايل جداً تاسف آور است و ميتواند بالقوه خطرناك باشد. فكر كنم وضعيت سياسي كه در آن هستيم به قدر كافي روشن باشد كه براي فهمش دستكم نيازمند درآوردن مذهب جد و آباء اين و آن نباشيم. احمدينژاد هر كس كه هست، خودش است و خوب و بد عملش را نميتوان پاي پدرش، يا مذهب پدرش، نوشت؛ هر كس كه مي خواهد بوده باشد، و به هر چيزي كه اعتقاد داشته است.
پينوشت: اين حاشيه را هم ببينيد.
۹ نظر:
ظاهرا شما مطلب خزعلی در این مورد را نخوانده ید.
در آن مطلب خزعلی با اشاره به اینکه فامیل سبورجیان ریشه عبری دارد (تا جایی که یادم می آید به شال اشاره ای نکرده بود) و سپس بررسی کرده بود که چگونه فردی یهودی تبار باید این چنین مواضع ضدیهود بگیرد...
بهتر است به جای اینکه یهودی ستیزی را به لولو سر خرمن تبدیل کنیم سعی کنیم دنبال واقعیت باشیم.
درصورتیکه احمدی نژاد واقعا از تبار یهودی باشد ، بررسی نظرات و حرفهای او در مقابل یهودیان ابعاد جدیدتری می یابد و اینکه بگوییم تبار پدرش هیچ ربطی به ریشه روان شناختی یا احتمالا برخی سیاستهای پس پرده ندارد یک نوع تجاهل است.
این قضیه ربطی به تعصبات یا مسائل دیگر ندارد و بررسی قسمتی از بسترهای فکری (یا احتمالا عقبه های محفلی) یک فرد است. البته به شرطی که با پیش داوری همراه نباشد.
مطمئن نیستم ولی فکر کنم اول عبدالله شهبازی مطرح کرد، به دنبال بحث حلقه دماوند و ایناش بود به گمانم
به ناشناس:
مطلب خزعلي را هم قبل از اين خواندهام اينجا اشارهاي نكردم چون در متن تلگراف اشارهاي نميكند.
مطلب خزعلي اساساً داستانسرايي بود. بي هيچ مدرك قابل قبولي. تقليل اتفاقي كه دارد در ايران ميافتد به يك فرآيند "محفلي" گمراه كننده است و ناديده گرفتن زمينه سياسي و اجتماعي است. و ترويج اين كه نيروهاي مرموزي كه نميدانيم چيست و توضيحي هم درموردشان نداريم دارند كارهاي خيلي مهمي ميكنند كه احتمالا باز هم نميدانيم چيست!
اين نوع "نظريه" سياسي كه همه مبنايش را بر نادانستهها و سر آخر حدسهاي روان شناختي مبتني بر همان نادانستهها ميگذارد بيشتر از اين كه كمكي به فهم بكند گمراه كننده است به نظرم.
با سلام
من اول كه مطلب خزعلي را خواندم اين نكته به نظرم رسيد كه ممكن است ايشان اشتباه كرده باشد:
سپور يك لغت تركي است به معني كسي كه جارو مي كند كه بعضي در فارسي هم آن رابكار مي برند. سپورجه يعني جارو. ممكن است ريشه لغت تركي باشد كه به دليل نامانوس بودن در فارسي، تغييرش داده باشند. البته توجه داريد كه علاوه بر آذربايجان در برخي نقاط ديگر ايران هم ترك زبان وجود دارند.
http://www.jewishencyclopedia.com/view.jsp?artid=23&letter=S
لینک بالا دائرةالمعارف یهود است.
http://en.wikipedia.org/wiki/Savora
لینک بالا ویکی پدیا می باشد.
به ناشناسي كه لينك گذاشته:
ممنون، اگر دقت كرده باشيد من هم از همان لينك ويكي پديا در مطلب نقل كردهام. خب؟
اگر احمدی اجداد یهودی نداره، پس چرا این خبر تا به حال از طرف خودش و یا طرفدارانش تکذیب نشده؟
در حالی که مطلب دکتر خزعلی چندین ماهه که در سایتش هست و میشه که خوندش.
به ايران زرتشتي:
مگر تكذيب نشدن خبر دليل درست بودنش هم هست؟
در ضمن، قضيه سعيده پورآقايي كه يادتان هست چه وقت تكذيب شد.
آقاي دكتر خزعلي هم خيلي آدم مناسبي است براي حرف زدن درباره پيشينه ديگران، چون ظاهرا خودش هيچ مشكلي با پيشينهاش و با اين كه چطور ميتوانسته با سعيد امامي گفتگوي صميمانه داشته باشد ندارد. عزت زياد
کافی است که عبری این واژه ها را در گوگل ترنسلیت بزنید. معنی سبور را به انگلیسی Think می آورد
ارسال یک نظر