۱۳۸۸ مهر ۲۳, پنجشنبه

داستان محبت محمودي

ديروز دوستي درباره اعدام بهنود شجاعي مي‌گفت. از اين مي‌گفت كه شايد راه درستي براي گرفتن رضايت طي نمي‌شود و اين واقعه تلخ مي‌تواند چيزهايي را در اين مورد نشان دهد. قرار شد اگر بتواند چيزي بنويسد.

امروز در سايت اخبار روز، نامه‌اي از زني به نام محبت محمودي خواندم كه در زندان اروميه 9 سال حبس كشيده و اكنون در انتظار اعدام است. محبت محمودي شرح مي‌دهد كه قصد دفاع در مقابل متعرضي را داشته كه با سلاح سرد به خانه‌اش وارد شده و سابقه آزار دادن او را هم داشته است. طبعاً من نمي‌توانم درباره درستي تمام مدعيات او قضاوتي بكنم، اما شرحي كه از زندگي سخت و پر خشونتش مي‌دهد، شرحي كه از استضعافي كه در همه عمر دچارش بوده، متاسفانه بسيار باور كردني است.

اگر ماجراي قتل و پس از آن صدور حكم اعدام برايش هم همان‌گونه باشد كه در نامه آورده، آن وقت داستان محبت محمودي نيز يك گواه تلخ ديگر است بر اين‌كه چگونه فقيرترين و بي‌پناه‌ترين لاي چرخ دهنده‌ها له مي‌شوند.

محبت محمودي كه حكم اعدامش در دادگاه تجديد نظر هم تاييد شده مي‌پرسد "كجايند مدافعان حقوق بشر؟" طبيعي است كه محبت محمودي كه 9 سال است در زندان است و زير سخت‌ترين فشارهاي ناشي از انتظار براي اعدام و دوري از فرزندان، نداند كه مدافعان حقوق بشر و وكيلاني كه پرونده‌هاي امثال او را پي‌مي‌گيرند چه اندكند و چقدر خودشان تحت فشار.

نكته دردناك اما اين‌جاست كه حتي محبت محمودي هم در آخر به همين مدافعان حقوق بشر كه نمي‌شناسد نامه نوشته است؛ يعني كه در كل سيستم، كسي حرف او را نشنيده و راهي براي پي‌گيري دردهاي مستضعفاني چون او نبوده است.

راستي چند محبت محمودي در زندان‌ها هستند؟ چند تا زير حكم اعدام؟ چند تا بي‌دفاع؟ زندگي چند زن و مرد از روي فقر و استضعاف اطرافيان و بي‌خبري و كوتاه دستي خويشان در معرض نابودي بوده و هست؟

نامه محبت محمودي را در اين‌جا هم گذاشته‌ام چون اخبار روز فيلتر است.

هیچ نظری موجود نیست: